سخنی با خواننده
مطالعات تمدنی در دنیای اسلام به گونه های مختلف و در مراحل گوناگون شکل گرفته و پیشرفت کرده است؛ لیکن آنچه در این مطالعات و بررسی ها تاکنون صورت یافته، نگاهی تاریخی (تاریخ تمدن اسلامی) و احیاناً فلسفی و اجتماعی (چیستی تمدن و فرهنگ) بوده است. در این مطالعات، رویکرد الهیاتی به تمدن و رویکرد تمدنی به الهیات کمتر مورد تحلیل و تمرین نظری قرار گرفته است. این در حالی است که نیاز بدین رویکرد در دنیای امروز اسلام بیش از پیش احساس می شود و پیامدهای آن در ایجاد تحول در حوزه های فکری و فرهنگی مسلمانان بسیار درخور توجه و راهگشاست. آنچه در این کتاب آمده، پروژه درازمدتی است که محقق گرانمایه، آقای حبیب الله بابایی، سال ها پیش آن را آغاز کرده و در پژوهش های خود، زمانی طولانی را بدان اختصاص داده است. آنچه، اکنون بعد از پنج سال مطالعه و تحقیق به ثمر نشسته است، نه یک الگوی جامع از «الهیات معطوف به فرهنگ و تمدن» ـ که تحصیل آن در وضعیت فکری امروز ناممکن می نماید ـ بلکه جستارها و کاوش های نظری در موضوعات مختلف الهیاتی و تمدنی است که هر یک از اینها می تواند موضوعات و پرسش های جدید، و رویکردها و افق های تازه ای در مطالعات الهیاتی از تمدن و مطالعات تمدنی از مقولات الهیاتی فراروی محققان و اندیشوران قرار دهد. مؤلف برای اتقان کار و اعمال نقدها و ملاحظات علمی، این نوشته ها را پیش از این در معرض ارزیابی و نشر مجلات مختلف علمی و پژوهشی قرار داده است تا قبل از انتشار کتاب، از نواقص آن فروکاهد و به غنای آن بیفزاید که البته این فرایند، هرچند این پژوهش را به تأخیر انداخته، به قوت آن افزوده است. همه مقالات تألیفی ـ را به علاوه پیوست شماره دو که گزارش و تلخیص کتاب مرادخای کاپلان است ـ آقای بابایی نوشته است؛ پیوست شماره یک را ـ که گزارش و تلخیص کتاب اسلام حضاری است ـ آقای رسول نوروزی (محقق رسمی گروه مطالعات تمدنی) و خانم فضه خاتمی نیا (کارشناس و محقق ارشد ادبیات انگلیسی) تهیه کرده اند که بدینوسیله از آنها قدردانی می شود. گفتنی است دو مقاله نخست خلاصه مطالبی است که پیش از این در کتاب جستاری نظری در باب تمدن ـ که حاصل پژوهش و نگارش مؤلف از گفتگوهای گروه مطالعات تمدنی است ـ چاپ شده است. این دو مقاله چکیده ای است از آنچه در کتاب مذکور آمده است و البته افزوده هایی هم دارد که در آن کتاب نیامده است. همین طور مقاله هفتم نیز پیش تر در کتاب تمدن و تجدد در اندیشه معاصر عرب، به قلم نویسنده آمده که در این کتاب همراه با اضافاتی تجدید چاپ شده است. بقیه مقالات نیز در چند سال گذشته در مجلات مختلف مانند مجله نقد و نظر، حکومت اسلامی، الهیات اجتماعی و علوم سیاسی منتشر شده اند که در این کتاب تجمیع یافته اند. لازم است زحمات طاقت فرسای نویسنده را در تألیف این مقالات پاس داشت؛ ایشان در فضایی که ادبیات تمدنی در آن ناچیز است و منابع کافی نیز دراین باره وجود ندارد، با عزمی ستودنی بر این موضوع تمرکز کرده و گام های مؤثری در این راه برداشته اند. همچنین از آقایان رسول نوروزی و هادی شکوری تشکر می کنیم که در نمونه خوانی ها و دقت های متنی کمک های شایانی کردند. همین طور باید قدردانی کرد از مجلاتی که با نشر این مقالات، زمینه را برای نقد و نضج هر یک از آنها فراهم آوردند و بالاخره از مسئولان محترم پژوهشگاه و رؤسای پیشین آن (حجج اسلام آقایان دکتر محمدتقی سبحانی و دکتر احمد مبلغی) و رئیس فعلی آن جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین توسلی، معاونت پژوهش و اداره نشر پژوهشگاه که همه به گونه ای در شکل گیری این مجموعه سهیم بوده و در نشر آن همکاری کرده اند، سپاسگزاریم. گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیمقدمه
موضوع «فرهنگ و تمدن» به موجب دنیوی بودنشان، کمتر مورد تحقیق و تأملِ اندیشمندان مسلمان قرار گرفته و به ندرت در صورتبندی تفکر فقهی، اخلاقی، کلامی، فلسفی و یا حتی عرفانی آنها اثر گذاشته است؛ ازهمین رو منابع اسلامی خلأهای فراوانی به لحاظ اجتماعی پیدا کرده و ابعاد پنهان و پیچیده «تمدن و فرهنگ انسانی» از منظر وحیانی روشن نگشته است؛ لیکن اندیشه مسیحی، باوجود کاستی های ذاتی ای که درآن نهفته است، به موجب آمیختگی اش با دنیای سکولار و دنیاگرایی در غرب بعد از رنسانس، ناگزیر از مواجهه الهیاتی و دینی با مقولات اجتماعی و این جهانی بوده و داشته های محدود خود را جهت حل معضلات حیات بشری به کار بسته است. مجموعه نوشتارهای حاضر در مورد «دین، فرهنگ و تمدن» در صدد ارائه یک الگوی جامع از «اندیشه تمدنیِ اسلام» نیست. بی شک چنین کاری در توانایی یک فرد با یک رویکرد در یک رشته خاص نخواهد بود که بتواند با چند سال مطالعه و نوشتن چند مقاله از عهده آن برآید. اساساً ارائه «الگوی تمدنی اسلام» کاری است بس سترگ که باید گروه های مختلف پژوهشی برای آن شکل داد، گفتگوهای میان رشته ای و چندرشته ای برای آن ترتیب داد و زمان و زمینه کافی برای تجربه های متعدد و متنوع فراهم آورد تا به تدریج چشم انداز تمدنیِ اسلام هویدا شود و آینده ای روشن برای مسلمانان در جهان امروز ترسیم گردد. هدف نویسنده از مجموعه نوشتارهای حاضر، کاوش های نظری و تأملات فکری درباره امکان مطالعات تمدنی در موضوعات اسلامی و انجام مطالعات اسلامی در موضوعات تمدنی بوده است. علاوه بر آن سعی کرده ایم به تلاش های مشابه در فرهنگ های دینیِ دیگر، مانند مسیحیت و یهودیت نیز توجه کنیم و تجربیات آکادمیک آنها را در ایجاد نسبت میان د ین، فرهنگ و تمدن به نخبگان تمدن اندیش ایرانی گزارش کنیم تا بلکه پرسش های مشابه و پاسخ های ممکن به مثابه تجربیات فکری دغدغه مندان دین و الهیات همواره نصب العین اندیشمندان و متفکران مسلمان باشد تا از خطاهای پیش آمده برحذر باشند و از ظرفیت های به دست آمده بهره ببرند. بدین منظور در نخستین گام، خلاصه ای از «چیستی تمدن» و «ماهیت مطالعات تمدنی» بیان کرده ایم تا معنا و مفهوم تمدن و رویکرد تمدنی را در گفتار خویش معلوم سازیم. فصل اول و دوم که برگرفته از کتاب جستاری نظری در باب تمدن با افزوده هایی تازه است، ماهیت تمدن و تمدن شناسی را معلوم می کند. فصل سوم که در شماره 62 مجله حکومت اسلامی منتشر شده، در صدد تطبیق عقل عملی بر عقلانیت تمدنی (عقل عامل در عرصه تمدن) است تا راه را بر رویکردهای عملی در ساحات متعالی هموار کند و تحقق عملیِ آموزه های دینی را ممکن سازد. به نظر می رسد از رهگذر چنین عقل فعالی در اندیشه دینی نه فقط مقابله با سکولاریزاسیون (نفی آتوریته دین از صحنه زندگی) سهل خواهد شد، بلکه کارآمدی دنیوی و تمدنی علوم دینی، مانند الهیات و اخلاق در عرصه های کلان اجتماعی امکان خواهد یافت. فصل چهارم، رویکرد الهیاتی در مطالعات تمدنی را بررسی می کند. در این نوشته که در شماره 63 نقد و نظر انتشار یافته است، معنای الهیات تمدنی مورد بحث قرار می گیرد. از این منظر الهیات تمدنی را به دو معنا می توان به کار برد: نگرش الهیاتی به مقولات تمدنی و نگاه تمدنی به مقولات الهیاتی. این مقاله بسط این دو معنا از الهیات تمدنی است تا در نخستین گام، مفهوم نگرش الهیاتی به مقولات تمدنی را بررسی و معنای این تعبیر (الهیات تمدنی) را بنابر اصطلاح قدیم و جدید از الهیات روشن کند. آن گاه در گام دیگر امکان نگرش تمدنی به مقولات الهیاتی و نمونه های ممکن آن (همچون غیب و امید و قربانی) را در الهیات اسلامی مورد تأمل قرار دهد تا از این رهگذر راهی متفاوت برای اندیشه درباره بنیادها و ظرفیت های دین اسلام در صورت بندی تمدن اسلامی ارائه کند و برخی خلأهای نظری (در تفسیر و تبیین تحولات تمدنی) و عملی (در تأسیس تمدن اسلامی) را در سنت فکری مسلمانان جبران نماید. در فصل پنجم، رابطه میان تصوف اسلامی و تمدن اسلامی در دو سویه نظری و تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. در این نوشته که در شماره 64 نقد و نظر آمده است، کوشیده ایم در یک نگاه در کارکردهای تمدنیِ آموزه های صوفیه تأمل کنیم تا معلوم شود آیا اساساً چنین آموزه هایی نگرش عرفانی را برمی تابند یا نه؟ از سوی دیگر به فرض آنکه چنین نگاه دنیوی و تمدنی ای به عرفان و تصوف ممکن باشد، آیا تاریخ، چنین کارکردی را برای تصوف تأیید می کند و آیا اساساً صوفیه (در معنایی که خواهد آمد) سهمی در تمدن اسلامی داشته اند یا خیر؟ عنوان فصل ششم «فرهنگ تکثرگرایی غربی و چالش های نوپدید آن در زیست و هویت مسلمان شرقی» است که در شماره 56 فصلنامه علوم سیاسی منتشر شده است. در این نوشته با مروری بر مختصات فرهنگ متکثر مدرن در دنیای غرب، چالش های برآمده از «تکثر فرهنگی» در زیست دینیِ غربی ها مانند «سکولاریزاسیون استدلالی و روان شناختی»، «ضعف ایمانی» و «بحران هویت دینی» را مورد تأمل قرار داده ایم. سپس سعی کرده ایم با تطبیق فضای فرهنگی غرب بر وضعیت جدید دنیای اسلام که نشانه هایی از غرب زدگی فرهنگی در آن آشکارا دیده می شود، امکان تکرار همان چالش های زیستی و هویتی هرچند به شکلی متفاوت، در فضای غیرغربی را مطالعه و بررسـی کنیم. آن گاه در خاتمه این مقاله با اشاره به رویکردهای مختلف در حل تکثرِ سکولارِ غربی در جامعه مسلمانان و ایجاد وحدت مترقی اسلامی (صراط مستقیم توحیدی)، بر ضرورت تکثیر و تکثر اسلامی (سُبُل توحیدی) به عنوان جانشینی برای وضعیت پلورال[1] مدرن امروز تأکید ورزیده ایم. فصل بعدی کـه در کتاب تمدن و تجدد در اندیشه معاصر عرب منتشر شده است، به جریان فکری «اصلاح تمدنگرا در دنیای عرب زبان» می پردازد و شخصیت های نمونه و مؤثر در آن مانند حسن حنفی (چپ اسلامی) و بن نبی (ابنخلدونیهای مغرب عربی) را بررسی و آرای آنها را در نسبت میان «دین و تمدن» تحلیل می کند. فصل هشتم و نـهم بـرای معرفی اندیشه دینی غربِ مسیحی در موضوع دین، فرهنگ و تمدن نگاشته شده است. مقاله هشتم که در شماره 61 نقد و نظر چاپ شده، در صدد معرفی الهیات عملی[2] و نحوه صورت بندی آن در تاریخ اندیشه مدرن دینی در مسیحیت است. این منظور در این مقاله با اشاره به زمینه های تاریخی و اجتماعی (سکولاریزاسیون) در غرب، اندیشه های الهیاتیِ پیشین (الهیات شبانی و الهیاتی اخلاقی)، شخصیت ها و متفکران اثرگذار، مراکز، کتاب ها، و نشریاتی که در به وجود آمدن این الهیات سهم وافری داشتند و وظایف توصیفی، تفسیری، هنجاری، و عملیِ این الهیات پی گرفته شده است. مقاله نهم نیز که با عنوان «الهیات و فرهنگ: مروری بر تطوّرات فکری الهی دانانِ مسیحی در مطالعات فرهنگی» نوشته شده است، به دنبال نشان دادن سه دوره فکری الهیات مسیحی در نگاه به مسئله فرهنگ است تا نوع پرسش ها و پاسخ های ارائه شده در میان اندیشمندان مهم مسیحی، مانند فردریش شلایرماخر، کارل بارت، پل تیلیش، رودولف بولتمان، ریچارد نیبور، جان میلبنک و کاترین تَنِر ارائه شود و اندوخته های نظری آنها در موضوع الهیات، دین، فرهنگ و تمدن در دسترس محققان ایرانی زبان قرار بگیرد. در انتهای کتاب، دو گزارش مهم از دو کتاب مهم تر در تفکر تمدنی در اسلام و در یهودیت نوشته شده است. گزارش اول را ـ که ترجمه و تلخیص کتاب اسلام تمدنی: پلی میان سنت و تجدد[3] است ـ آقای رسول نوروزی فیروز و خانم فضّه خاتمی نیا تهیه کرده اند. این گزارش پیش از این در شماره 140 آینه پژوهش منتشر شده است. این کتاب ـ که محققان و اندیشمندان مؤسسه بین المللی تفکر و تمدن اسلامی[4] در دانشگاه بین المللی اسلامی در مالزی نوشته اند ـ حاوی فصل های مهمی در موضوعات تمدنی از منظر اسلامی است. گزارش دوم (پیوست شماره دو) تلخیص و ترجمه کتاب بسیار مهم مرادخای کاپلان با عنوان یهودیت به مثابه یک تمدن[5] است که توسط راقم این سطور نوشته شده و اخیراً در مجله آینه پژوهش در شماره 137-138 منتشر گردیده است. امید است این مجموعه بتواند افق های نویی در نگرش های تمدنی فراروی محققان حوزه و دانشگاه قرار دهد و زمینهساز پژوهش هایی تازه در این زمینه باشد. در این میان باید از استادان و مدیران پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قدردانی کنم، چه آنهایی که در نخستین گام در مجلات علمی مختلف (به ویژه نقد و نظر و آینه پژوهش) مقالات را منتشر و زمینه های اصلاح هر یک از آنها را فراهم کردند و چه کسانی که همواره در رویکردهای تمدنی مشوق ما بودند و گروه مطالعات تطبیقی و تمدنی به همت و عزم ایشان راه افتاد و چه همکاران علمی در شورای علمی گروه (حجج اسلام آقایان دکتر مهدی امیدی، دکتر مجتبی عبدخدایی، دکتر ذبیح الله نعیمیان، دکتر محمدتقی کرمی قمی، دکتر احمد رهدار، دکتر مصطفی جمالی، دکتر رضا خراسانی و جناب آقای عباس حیدری پور) که تک تک مقالات را خواندند و ملاحظاتشان را در مورد هر یک از مقالات به راقم این سطور متذکر شدند. همین طور از آقایان رسول نوروزی و هادی شکوری که در نمونه خوانی ها و دقت های متنی کمک شایانی کردند سپاسگزارم. از حجت الاسلام هادی قهار نیز که در بحث های مربوط به نگرش سیستمی اینجانب را مدد رساندند، تشکر می کنم. همچنین از جناب استاد حسن اعرابی سپاسگزارم که روی جلد را به خط زیبایشان آراستند. نهایتاً از حجت الاسلام والمسلمین آقای محمدتقی سبحانی که نظارت بر این مجموعه را برعهده گرفته اند و نکته های ارزنده ای را یادآور شدند قدردانی می کنم و توفیقات همه را از خداوند متعال خواهانم. حبیب الله بابایی