در میان جنبههای گوناگون فعالیتهای فرهنگی و تمدنی، آموزش علم و ادب بهعنوان مؤلفهای مهم، همواره مورد توجه بوده و امروزه نیز معرف هویت و معیار توسعه یافتگی جوامع بهشمار میرود. بسیار واضح است که نظام آموزشی بهعنوان بخشی از ساختار تمدن اسلامی، موتور محرک و ظرفیتساز شکلگیری و تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی را برعهده دارد؛ اما باتوجه به انتقاداتی که نسبت به غیرفعال بودن نظام آموزشی امامیه و دستآوردهی آن در پنج قرن نخست هجری وجود دارد، ضمن دفاع از وجود آن باید به نقش آن در ظرفیتسازی فرهنگ و تمدن اسلامی بپردازد. لذا این مسأله پژوهش حاضر را برآن داشته تا به این سؤال اصلی پاسخ دهد که ظرفیت نظام آموزشی امامیه در تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی با تکیه بر پنج قرن نخست، چیست و چگونه تحقق یافته است؟ باتوجه به هدف کشف چگونگی نقش نظام آموزشی امامیه در تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی، نتیجه آن گردید که نظام آموزشی امامیه بهدلیل برخوداری از مؤلفهها، عناصر و ویژگیهای ظرفیتساز نقش بهسزایی تعالی خود و شکلگیری و تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است. شیعیان باتکیه بر نظام امامتالهی، مبانی، منابع تولید علم و اصول آموزشی در فعالیتهای علمی و آموزشی حضور فعالی داشته و توانستهاند، با بهرهگیری از ویژگیهای ظرفیتساز آن ضمن عرضه توانمندی، حیات و هویت فرهنگی و تمدنی خود را تضمین کنند.