قدرت سیاسی یک دولت اغلب به واسطه هنر آن نشان داده می شود. هنر ایجاد نقش برجسته نیز بی شک پیامی را در ورای خود و ظاهرا تاثیر بیشتری بر مخاطبین خود داشته است. این هنر وسیله ای جهت نمایش یک رویداد خاص بوده است که افراد مشخصی را در بر می گرفته و با هدف تبلیغات بر دیواره صخره ها، کوه ها، الواح سنگی، ظروف و آثار هنری دیگر تراشیده می شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نقوش برجسته تمدن هیتیت و اورارتو به منظور درک تاثیر و تاثراتی است که این نقوش به لحاظ موضوعی، نقش مایه ها، سبک و شیوه تراش بر یکدیگر داشته اند؛ شناخت طبقات اجتماعی ادوار مختلف و نوع شکل گیری تفکر در هر دو تمدن است. این مطالعه تاریخی متاثر از رهیافت توصیفی-تحلیلی است، به این منظور نخست به مطالعه منابع مکتوب و گردآوری داده های باستان شناسی(نقوش برجسته و آثار هنری برجسته) هر دو تمدن پرداختیم، سپس هریک از نقوش به تفکیک، مورد مطالعه، بررسی و توصیف قرار گرفت تا با درک و شناختی از محتوای تاریخی، ویژگی نقش مایه ها به لحاظ موضوعی، سبکی و شیوه تراش، به طبقه بندی آنها پرداخته شود و در نهایت با مقایسه نقوش هر دو تمدن در پی یافتن تشابهات، به تحلیل وجود برهم کنش و تاثیر و تاثرات در این زمینه و دلایل احتمالی آن پرداخته شود. نتایج نشان می دهند که هنر نقش برجسته اورارتو به دلیل قرارگیری در شرق آناتولی، شباهت هایی را با هنر دوره شاهنشاهی هیتیت دارد که احتمالا به دلیل اعتقادات مذهبی و اسطوره ای مشترک به جای تقلید مستقیم بوده است. با توجه به اینکه هنر هیتیت منشاء بومی دارد و ترکیبی از عناصر هنری بومی آناتولی، هورّی، بابلی و آشوری بوده است، این شباهت ها و ویژگی های مشترک احتمالا از هورّی هایی گرفته شده که در هزاره اول پ.م اورارتو را در غرب، جنوب و احتمالا شرق در احاطه داشته و علاوه بر این سهم بسزایی در شکل گیری پادشاهی اورارتو داشته اند. از طرف دیگر به نظر می رسد الواح سنگی منقوش هیتیت جدید نمونه های درخشان هنر اورارتو و یک منبع الهام بوده اند. روابط سیاسی و تجاری فشرده با سرزمین های سوریه شمالی، سنت های هنری اورارتو را نیز تحت تاثیر قرار داد و منجر به نفوذ سنت های هنری دیرپای سوریه در اورارتو شد، سنت هایی که از هزاره دوم پ.م آغاز شده بود و توانست فرهنگ نوپای اورارتو را تحت تاثیر قرار دهد.