انتشار یافته در
تمدّن اسلامی، تحوّل و توسعهای با رویکرد و جهتگیری معنوی است که بر تحوّل درونی و روانی انسان و آنگاه تحوّلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استوار است. از نگاه قرآن کریم و سیره نبوی، دگرگونیها و تحوّلات اجتماعی، مستلزم غایتشناسی و هدفگزینی انسانهاست و مهمترین غایت، مبداء نخستین هستی است. انسان موجودی وابسته و مرتبط با آن است. به همین دلیل، از سویی توسعه و تمدّن اسلامی بر رویکرد هستیشناسانه پیوند انسان با خالق استوار است و از سوی دیگر، رفتارها و عملکرد انسان، عامل اصلی دگرگونیها و تحوّلات اجتماعی به شمار میآید. در این پژوهش محقق در نظر دارد به بررسی دو دیگاه تفسیری از دو عالم بزرگ ابوالمکارم محمود حسنی واعظ (از علمای شیعه در قرن هفتم هجری) در «دقائق التأویل و حقائق التنزیل» و تفسیر المنار (تفسیر القرآن العظیم) سیدرشیدرضا (تفسیری است جامع ولی ناتمام در 12 جلد که به آیه 53 سوره یوسف پایان مییابد. از اول قرآن تا آیه 126 سوره نساء به انشای شیخ محمد عبده (متوفای 1323) و املای سیدرشیدرضا (متوفای 1354) است) به واکاوی الگوسازی تمدن اسلامی با رویکرد قرآن بپردازد. براساس نگاهی اجمالی به آیاتی از قرآن درباره اقوام مختلف و دورههای متفاوت زندگی انسانهای گذشته یا آیاتی که بهطور مستقل به بیان اصول فکری و روش زندگی انسان پرداختهاند، بهراحتی میتوان از تعریف و تمجیدها یا انتقادهای خداوند نسبت به عملکرد گذشتگان، نظر این کتاب آسمانی را در زمینه مبانی برپایی یک تمدن صحیح و دینی دریافت. پارهای از مهمترین این مبانی عبارتاند از: 1. سهله و سمحه (تعامل در همزیستی با دیگران) یکی از اصول زیربنایی اسلام، دعوت به مدارا و نرمی با دیگران است (مگر با دشمن مغرض)؛ که این اصل نیز در برخورد با زیردستان و مغلوبشدگان، بهمنظور تأثیرگذاری بر ایشان و تحول در آنها نمایانتر خواهد بود؛ چنانکه پیامبر (ص) پس از تسلیم کفار، از گذشته آنها چشم پوشید و حتی گاه به آنها مسئولیت نیز میداد؛ مانند گذشت از کفار مکه پس از اینکه اسلام آوردند. بالاتر اینکه، آن حضرت خانه بزرگ آنها، ابوسفیان، را محل امن قرار داد (سبحانی،1371: 439). انعطافپذیری حضرت در طی 23 سال دوران رسالت برای رسیدن به اهداف بلند الهی، الگویی مناسب برای ما مسلمانان است. البته فراموش نشود، پیامبر، همان اندازه که رحمئللعالمین بود، زمانی که کانون دین مورد تهاجم قرار میگرفت، با تمام قدرت و شدت به دفاع از آن برمیخاست. » (تفسیر المنار ، 1391: 28). 1-1. انساندوستی در قرآن بهصورت کلی، اسلام از دو منظر به سهله و سمحه قائل شده است: الف) اسلام خود دین سهله است و در شریعت اسلام تکالیف دستوپاگیر و شاقِّ حرجآمیز وضع نشده است: «ما جعل علیکم فی الدین من حرج (حج: 78): خداوند در دین تنگنایی قرار نداده است»؛ (دقائق التأویل و حقائق التنزیل، 1389: 78). ب) مسلمانان با تکیه بر اندیشه قرآنی، هیچکس را با خشونت و زور به پذیرش دین اسلام وادار نمیکردند، بلکه این عمل را قبیح میدانستند. آنان در مناطق مفتوحه، به کافران و پیروان دیگر ادیان فرصت میدادند که خود با اختیار کامل و شناخت کافی اسلام را انتخاب کنند (لا اکراه فی الدین). بر طبق مبانی دین و تمدن اسلامی، پیروان ادیان دیگر میتوانند با پرداخت جزیه، بر دین سابق خویش باقی بمانند. این گروه که «اهل ذمّه» خوانده میشدند، اجازه داشتند در قلمرو مسلمانان با آزادی و امنیت کامل به اجرای مراسم و آداب مذهبی خویش بپردازند؛ افزون بر این، میبایست کلیه معابد و اماکن مذهبی آنان مورد احترام جامعه اسلامی قرار میگرفت. «ذمّیان» نهتنها از آزادیهای اسلامی برخوردار بودند، از مهربانی، بلندنظری و انساندوستی مسلمانان نیز بهرهمند میشدند. آنان که در برخورد اولیه با اسلام جزیه را بر پذیرش اسلام ترجیح داده بودند، پس از آشنایی با مبانی دلنشین قرآن، به تدریج جذب این دین شدند؛ بهگونهای که در قرن دوم هجری، جز اقلیتی، عامه مردم به کیش جدید (اسلام) درآمده بودند (دقائق التأویل و حقائق التنزیل، 1389: 63). 2. هدف از سهله و سمحه در اسلام بیشک در فضای صبوری در برابر اندیشهها، میتوان تبادل نظر راـ که یکی از شاخصههای ایجاد و بالندگی تمدن به شمار میرودـ بهبود بخشید. بر همین اساس، قرآن در برخورد با آرای مخالف، مسلمانان را به خویشتنداری دعوت میکند تا در پرتو آن، گزینش بهترین اندیشه ممکن شود: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه» (زمر: 18). از همین رو، خداوند متعال شخص پیامبر (ص) را نمونه عالی سعه صدر و تحمل آرای مخالف برمیشمرد؛ بهگونهای که از جانب برخی نادانان سرزنش میشد؛ چنانکه به حضرتش میگفتند: «هو أذن»، یعنی او گوش است. و قرآن در پاسخ میفرماید: «قل أذن خیر لکم»: یعنی نیکو گوشی برای شماست (دقائق التأویل و حقائق التنزیل، 1389: 63). 3. مرز تعامل و همزیستی در اسلام همزیستی مسالمتآمیز باید در چارچوب ارزشهای اسلامی و حفظ مصالح جامعه اسلامی باشد و اگر بیرون از این قلمرو باشد و بخواهد به ارزشهای اسلامی خدشه وارد کند یا راهی برای رواج لاابالیگری باشد، دیگر جایی برای سهله و سمحه نیست، بلکه جای امربهمعروف و نهیازمنکر و واکنش در برابر منحرفان است. پس این اصل هرگز به معنای پذیرش عقیده مخالف نیست، چرا که با هدف حفظ دین و ایمان مسلمانان و پرجاذبه ساختن آن در برابر دیگر ادیان شکل گرفته است، نه پدید آوردن حالت انفعالی برای مسلمانان. از این رو، برخلاف پندار ناآگاهان، اسلام در برابر انحراف با قاطعیت میایستد و از خود دفاع میکند. به همین دلیل وقتی کافران از پیامبر (ص) خواستند ایشان هم عقاید آنها را بپذیرد، فرمودند: «لا أعبد ما تعبدون» (کافرون: 2).(تفسیر المنار ، 1391: 28). 4. آثار سهله و سمحه اسلامی اسلام و قرآن بهعنوان راهی برای رسیدن به جامعهای مطلوب، در شرایطی به بشریت عرضه شد که دنیا اسیر تعصبات دینی و قومی بود. دو دیانت بزرگ مسیحیت و زرتشت غرق