انتشار یافته در
از دهه پنجاه قرن بیستم میلادی اندیشمندان مسلمان تلاشهای فزایندهای برای بازیابی هویت خویش و بازگشت به دوران طلایی تمدن اسلامی انجام دادهاند. بنابراین، بحث چگونگی و سیر انحطاط تمدن اسلامی به مباحث کلیدی تبدیل شد و تئوریها و خوانشهای مختلف از سوی اندیشمندان پدیدار شد. آنها بهدنبال واکاوی عوامل انحطاط و بیان راهکارهایی برای برونرفت از آن بودند؛ ازجمله این متفکران میتوان به محمد ارکون الجزایری و حسن حنفی مصری اشاره کرد. روش تحقیق این رساله توصیفی-تحلیلی است، که به بررسی انحطاط تمدن اسلامی از منظر محمد ارکون و حسن حنفی میپردازد. ارکون و حنفی به بررسی و نقد انحطاط تمدن اسلامی پرداختند و از نقد سنت اسلامی، تمدن غربی و مدرنیته در راستای ارائه راهکارهایی برای برونرفت از انحطاط بهره بردهاند. پروژههای آنها با دو گفتمان متفاوت؛ اما دارای اشتراکات و افتراقات متعددی است. میتوان گفت به نوعی معرفتشناسی تاریخی است و با عبور از شیوه روایی، قرائت متون، بررسی سنت و مولفههای منحصر به فرد در آموزههای اسلامی به بررسی راههای برونرفت از انحطاط پرداختهاند. پرسشهای اصلی این پژوهش عبارتنداز: دیدگاه محمد ارکون و حسن حنفی درباره انحطاط تمدن اسلامی چیست؟ ارکون و حنفی چه راهکارهایی در قبال برونرفت از انحطاط تمدن اسلامی ارائه کردهاند؟ مهمترین رویکردهای کاربردی ارکون و حنفی برای بررسی پدیده انحطاط تمدن اسلامی چیست؟ یافتهها: ارکون و حنفی، سنت اسلامی-عربی را بهعنوان امری غیرقابل انکار و گسستناپذیر از جهان اسلام-عرب میپندارند و معتقدند که ریشه انحطاط در سنت نهفته است؛ آنها با کاربست و تاثیرپذیری از رویکردها و مکاتب غربی همچون پدیدارشناسی هوسرلی، دیرینهشناسی فوکویی، تاریخیگری و...، در مطالعه پدیده انحطاط، قائل به بهرهگیری از اندیشههای غربی در راستای نقد تمدن اسلامی هستند. راهکارهای ارکون و حنفی از کانال طرحوارههای آنها یعنی «نقد عقل اسلامی»، «اسلامشناسی کاربردی»، «بازسازی سنت» و «غربشناسی» می-گذرد. در این ارتباط به نظر میرسد که پروژه اسلامشناسی کاربردی، نقد عقل اسلامی، بازسازی سنت، غرب-شناسی (شرقشناسی وارونه) مهمترین راهکارهای برونرفت از انحطاط تمدن اسلامی ارکون و حنفی بهشمار میرود. همچنین از میان تاثیرگذارترین رویکرد بر مبانی فکری آنها محسوب میشود. از میان همه رویکردهای کاربردی ارکون و حنفی در زمینه بررسی انحطاط، رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی و شرقشناسی، نمود بسیاری در اندیشهها و پروژههای آنها دارند.