انتشار یافته در
ایجاد و شکلگیری تمدن اسلامی که سعادت بشر را در دو جهان برآورده سازد، از دغدغههای مهم اسلام بوده و اصول و مبانی آن در قرآن کریم قابل شناسایی است. ازاینرو در این پژوهش سعی شده است که این اصول از کتاب آسمانی قرآن استخراج گردد و تجلی آن در بیانات امام خمینی و مقام معظم رهبری بهعنوان رهبران جامعه شیعی و پایهگذاران تمدن نوین اسلامی نمایان گردد تا جامعه مطلوب قرآنی بتمامه تحقق یابد. ازآنجاییکه رسالت اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی تمدن از منظر قرآن است، در ادامه به برشماری مهمترین مبانی تمدنی قرآن اشاره خواهد شد. اهمیت این مبانی بهگونهای است که چنانچه تمدنی با ویژگیهایی که یاد خواهد شد، شکل بگیرد سبب سعادت دنیوی و اخروی افراد آن جامعه خواهد شد. براساس جهانبینی تمدنی قرآن، عالم هستی موجودی با شعور بوده و اعمال و رفتار آدمی در آن تأثیر دارد. آفریدههای جهان هستی نهتنها نشانه خدایند، ماهیت «از اویی» و «به سوی اویی» دارند. آفرینش جهان هستی، هدفدار است و هدف غایی آفرینش هستی، «سعادت انسان و تعالی او» است. نظام علّی در جهان حکمفرماست و قوانین ثابتی در جهان جریان دارد. براساس آموزههای تمدنی قرآن، خداوند سرنوشت جامعهای را تغییر نمیدهد مگر آنکه افراد آن جامعه خود را تغییر دهند. مسئله «توحید و پیوستگی عالم خلقت»، «عدل الهی» و «معاد و اعتقاد به روز قیامت»، از مهمترین مبانی هستیشناسانه تمدن اسلامی است که اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا اساس اسلام بر محور توحید قرار دارد. یکی از مهمترین اهداف حقوقی و اصیلترین مبانی حرکتهای اجتماعی و مؤثرترین انگیزه نهضتهای اصلاحی «عدل الهی» است که در پیدایش، گسترش و تعالی تمدن بسیار کارساز است؛ زیرا در پرتو آن، ارزشهای معنوی، دینی و اخلاقی در جامعه جلوهگر میشود. مسئله «معاد و اعتقاد به آن»، «مشکلات فردی و اجتماعی» و «تضاد بین منافع فردی و اجتماعی» را از بین میبرد. از مبانی مهم معرفتشناسی که رکن اصلی تمدن اسلامی را تشکیل میدهد، «علم و دانش» و «عقل» است. عقلانیت روح تمدنها را شکل میدهد و تمدنها را به حرکت وامیدارد. تمایز و تشابه تمدنها به عقلانیت آنهاست. عقلانیت در تمدن اسلامی مبتنی بر تعامل عقل و نقل است. تعالی عقل در تمدن اسلامی سبب خلاقیت، تولید، اختراع، اکتشاف و قدرت علمی در جامعه اسلامی میشود و بر رشد و گسترش تمدن تأثیر میگذارد. عقل در هستیشناسی دینی، خدامحور است. ازسویدیگر، ازجمله عوامل پیدایی، گسترش و بالندگی فرهنگ و تمدن اسلامی، «تشویق و ترغیب» اسلام به دانش و دانشاندوزی است. علمی از منظر قرآن ارزشمند است که انسان براساس آن بتواند دست به انتخاب و عمل صالح بزند؛ انسان را به سوی خدا رهنمون گرداند؛ رابطه انسان را به خود، خدا، دیگران و جهان طبیعت مطرح سازد و در نهایت به هدفداری عالم هستی از جان و دل برسد. پس از شناسایی و تحلیل مبانی هستیشناسی و مبانی معرفتشناسی تمدن از منظر قرآن، نوبت به بیان نتایج مبانی انسانشناسی تمدن از منظر قرآن است. برخی از مبانی مهم انسانشناسی تمدن اسلامی بدین قرار است: «خلیفهاللهی»، «خداجویی و خداگرایی»، «عدالتگرایی»، «اراده و اختیار انسان»، «خردورزی»، «فطرت»، «اعتدالگرایی»، «اتحاد و همبستگی» و «آخرتگرایی». برخی از مهمترین نتایج مبانی انسانشناسی بدین قرار است: ـ آدمیان با «تقوا»، «ایمان» و «عمل صالح» و تلاش در راه «بندگی خدا» میتوانند به مقام خلیفهاللهی دست یابند. ازاینرو انسان میتواند نماینده خدا، مظهر اسماء و صفات الهی و نشانگر علم بیپایان و قدرت بیکران او باشد. انسانها با اراده و اختیار خود به «کرامت» دست مییابند که معیار ارزشهای انسانی و مایه قرب الهی خواهد بود. علاوهبراین آنها بهواسطه «عقل» میتوانند پدیدههای جهان هستی را به تسخیر خود درآورند. اصولاً مهمترین و اساسیترین راه رسیدن به کمال نهایی انسان، از راه «تفکر و تعقل» امکانپذیر است. ـ اعتلاء، اقتدار و سعادت و پیشرفت یک جامعه متمدن در گرو «اتحاد و انسجام افراد آن جامعه»، و عقبماندگی، انحطاط و نابودی یک تمدن به «اختلاف، تنازع و چنددستگی آنها» مربوط میشود. ـ براساس اصل«اعتدالگرایی»، تمامی انسانها بهویژه انسانهای توحیدمحور باید در تمامی شئون زندگی خود، حد اعتدال را پیشه خود سازند. «خداجویی و خداگرایی» باعث میشود انسانها همواره در تمامی امور به خداوند توجه داشته و با معیار قرار دادن رضایت خدا، اعمال و رفتار خود را سامان دهند. از سوی دیگر، در آموزههای قرآنی «عدالت» نقش بهسزایی در رشد، دوام، پایایی و پویایی جامعه تمدنی دارد. آنسان که فقدان آن سبب افول و زوال یک تمدن بهشمار میرود. ـ از نقطهنظر تمدنی قرآن، دنیا فانی و گذرا و آخرت جاویدان و ابدی است. درواقع دنیا بهمنزله کشتزاری است که انسان آنچه را در آن بکارد، در جهان آخرت درو خواهد کرد.