انتشار یافته در
مفهوم تمدّن اسلامی از جمله مفاهیمی است که باعث بوجود آمدن بحثهای فراوانی میان دانشمندان و صاحبنظران شده است. عدهای بر این باورند که آنچه به عنوان تمدّن اسلامی از آن یاد میشود بر اساس اصول اسلامی بوده و این توصیف رواست و برخی بر این اندیشه تأکید میورزند که نمیتوان ارتباط معناداری میان این تمدّن با اصول اسلامی یافت و بنابراین این تمدّن را باید، تمدّن مسلمانان دانست. هر یک از دو گروه یاد شده نیز دلایلی برای دیدگاه خویش ارائه میدهند.در این نوشتار به منظور بررسی این موضوع، ابتدا سعی شده با بررسی و تحلیل سنّت نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله) مؤلفههای تمدّنساز سنّت ایشان استخراج و ذیل پنج بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگیعلمی و نظامیامنیتی دستهبندی شود. در ادامه با توصیف وضعیت و ساختارهای حکومت و جامعه اسلامی در ابعاد پنجگانه، میزان شباهت یا تفاوت آن با اصول موجود در سیره و سنّت پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) سنجیده میشود. در واقع در این رویکرد اصول مورد عمل پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) به عنوان ملاک و محکی برای تعیین چگونگی رابطه دستاوردهای تمدّنی مسلمانان با مبانی اصیل اسلامی در نظر گرفته شدهاند. از آنجا که قرن چهارم به عنوان دوره اوج تمدّن اسلامی شناخته میشود، بازه زمانی پژوهش تنها به همین دوره محدود شد. همچنین با توجه به اینکه در این دوره فاطمیان به عنوان حاکمان شیعه مذهب و عباسیان به عنوان حاکمان سنّی مذهب داعیهدار حکومت اسلامی بودهاند، ابعاد پنجگانه هر کدام آنها به صورت جداگانه و با روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفته تا روشن شود کدامیک را میتوان نزدیکتر به سنّت نبوی و در واقع اسلامیتر دانستحاصل پژوهش اینکه تمدّن اسلامی در قرن چهارم چه در حوزه فاطمیان و چه در حوزه عباسیان، شباهت اندکی با اصول موجود در سنّت نبوی داشته و به همین دلیل بکار بردن تعبیر تمدّن اسلامی را باید از روی تسامح و نه دقّت دانست. همچنین باید توجه داشت که دستیابی به تمدّن اسلامی صرفاً با توجه به وحدت جهان اسلام و مسلمانان ممکن است و غلبه رویکردهای مذهبی در این خصوص نتیجهای در بر نخواهد داشت.