انتشار یافته در
مسئله احیا تمدن اسلامی با تعابیری چون بازگشت به اسلام یا رسیدن به تکامل یا تمدنسازی نوین اسلامی یا مهندسی تمدن اسلامی توسط متفکرین مختلف، گویای یک واقعیت و هدف است و نشان دهنده دغدغه مشترک بین متفکرین معاصر است و تقسیم آن به دو بخش فرهنگی و سیاسی برای تبیین بهتر مسأله است و این کار در دو برش زمانی، زمان مشروطه تا قبل از انقلاب اسلامی و زمان بعد از انقلاب شکل گرفته تا به برجستهترین متفکرین این دو دوره توجّه شود و به تبیین لوازم فرهنگی و سیاسی احیا تمدن و اقدامات هر یک از متفکرین و بررسی موانع ایجاد تمدن از منظر هر یک از آنان پرداخته شود، در پایان به سنخشناسی این دیدگاهها بر مبنای ویژگیهای حرکتی و رو به رشد آنها پرداخته شده است. احیا تمدن اسلامی برای کسانی که معتقد به تمدنسازی با نرم افزار و روح اسلامی هستند هدفی بزرگ و در عین حال دست یافتنی است که برای رسیدن به آن تمام تلاش و توان خود را به کار گرفتهاند تا به آن دست یابند لذا در هر دورهای بنا به امکان و آمادگی سایر شرایط، افراد در راه رسیدن به این هدف گام برداشتهاند. ضرورت و هدف تدوین تحقیق: این نوشته با هدف بررسی و سنخشناسی دیدگاههای متفکرین مسلمان و ایرانی که در مسیر احیا تمدن اسلامی دغدغههای زیادی داشتهاند و اقدامات مختلفی انجام دادهاند تدوین یافته است و ضرورتِ دانستن این دیدگاهها جایی احساس میشود که برخی متفکرین مسلمان برای اسلام توان و جایگاه تمدنسازی قائل نیستند در حالی که معتقدیم دین اسلام آخرین دین الهی آسمانی است که تا ابد توان پاسخگویی به نیازهای بشر را دارد و از طرفی هم معتقد به بطلان و گذشتن تاریخ استفاده سایر ادیان و دیدگاهها هستیم. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که «دیدگاههای متفکرین معاصر ایرانی در مورد احیا تمدن اسلامی از چه سنخی است؟» در پاسخ به این سؤال به طور کلی میتوان گفت که سنخ دیدگاههای احیا تمدن اسلامی را به دو دسته کلی میتوان تقسیم نمود، گاه مبنی بر پذیرش و تلاش برای احیا و گاه در برخی موارد بازسازی تمدن اسلامی است و امّا در مورد سؤالات فرعی تحقیق از قبیل سنخ دیدگاههای فرهنگی و سیاسی احیا تمدن چیست؟ به این نکته باید اشاره نمود که دیدگاههای فرهنگی در دورهی قبل از انقلاب و در زمان مشروطه بر مبنای نوع حرکت، از نوع حرکت کُند بوده است در حالیکه حرکت فرهنگی بیشتر در دورهی بعد از انقلاب رونق گرفته و از جهت مبنای حرکتی از سنخ پیشرونده است. اما در مورد دیدگاههای سیاسی احیا تمدن اسلامی رابطه معکوس با دیدگاههای فرهنگی دارد به طوری که در دوره قبل از انقلاب و زمان مشروطه دیدگاه سیاسی اولویت بیشتری نسبت به دیدگاههای فرهنگی داشته است. بنابراین دیدگاهها و اقدامات سیاسی در دوره مشروطه و قبل از انقلاب و دیدگاهها و اقدامات فرهنگی در دوره بعد از انقلاب رشد بیشتر و قابل توجهی داشته است. باید خاطر نشان کرد که این تحقیق به روش کتابخانهای و استکشافی انجام شده و مطالعه آن در چند مرحله صورت گرفته است ابتدا جهت شناسایی متفکرینی که در این زمینه صاحب نظر بودند و انتخاب افراد و در مرحله بعد به آثار خود افراد جهت استکشاف دیدگاه آنها مراجعه شد و در مرحله آخر به آثار و منابعی که از زبان سایر افراد در مورد آن متفکرین نوشته شده بود مراجعه شد.