انتشار یافته در
واژهی «تمدن» امروزه در فارسی بویژه در آمیزهی «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» پرکاربردست و هرچند در بیشتر نوشتههای غربی دربارهی تمدن، تاریخ واژهی civilization بررسی شده؛ اما کسی پیشینهی واژهی تمدن را در فارسی و تازی نپژوهیده تا آنجا که برخی پنداشتند واژهی تمدن بتازگی برساخته شده؛ اما بررسیها نشان میدهد آن را که مولدست، مولدان در سدهی چهارم از واژهی مدینه برساختهاند و در میراث مکتوب جهان اسلام، مسکویه رازی پیش از دیگران آن را بکار برده و عجمان بسیار بیشتر از عربان آن را استعمال کردهاند؛ چنانکه امروزه نیز فارسیزبانان آن را بکار میبرند و تازیزبانان از واژهی حضاره استفاده میکنند. این واژه از آنجا که واژهای تخصصی بوده، در فرهنگهای فارسی و عربی پیش از قرن سیزدهم قمری نیامده و نخستینبار در فرهنگ غیاث اللغات مدخلی بدان اختصاص داده شده و نیز پیش از دستور العلماء (ق. 12ام قمری)، تمدن مدخلی در اصطلاحنامههای علمی نداشته است. این واژه که ریشه در گزارشهای تازی متنهای یونانی عصر ترجمه دارد و از اصطلاح قرن سومی «مدنی بالطبع» اسحاق بن حنین برگرفته شده و در بیشتر موارد با آن همراه است، اگر چه در متنهای عرفانی، تاریخی، تفسیری، فقهی و جوامع روایی بکار رفته؛ ولی بیشتر در کتابهای فلسفی و کلامی، در برهان طریق الحکماء/الفلاسفه و نیز متون اخلاقی آمده و معنای آن، اجتماع مدنی، در طول تاریخ تداوم داشته و اخلاق ناصری که تحریر فارسی تهذیب مسکویه است، در رواج آن نقش داشته است. این پژوهش با بررسی میراث مکتوب جهان اسلام، میکوشد کاربرد واژهی تمدن را بکاود و در اینباره نخست واژهی مدینه و دو وصف نسبت آن، مدنی و مدینی، را بویژه در گزارش فارسی متنهای فلسفی یونانی میپژوهد و سپس اصطلاح مدنی بالطبع را که ریشهی تمدن است، تحقیق میکند و دستآخر، تاریخ استعمال آن را با کاوش متنهای موجود جهان اسلام بدست میدهد.