انتشار یافته در
با توجه به کیفیت شکلی و مضمونی نقش انسان بر بسترهای مختلف، به ویژه در لوحها و مهرهای تمدن ایلام، به نظر میرسد مردمان آن دوره به منظور انتقال تجربهها و تثبیت باورهایشان به حکاکی این نقوش روی آوردند. وجود نقشهای مکرر انسان بر روی لوحها و مهرهای تمدن ایلام و تنوع شکلی و مضمونی آنها سبب میگردد تا نوع خاصی از رویکرد انسانشناسانه در آثار این تمدن متصور باشد. این پژوهش ـ که به روش توصیفی و تحلیلی انجام گردید ـ با تکیه بر عوامل انسانشناسانه در نقشمایههای به کار رفته بر لوحها و مهرها، به بیان بازتابی از زندگی مردمان ایلامی میپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نمیتوان آثار ایلامی را بر مبنای تعاریف کلاسیک هنر، آثار هنری تلقی نمود. پس پدیدآورندگان این آثار آنها را بر اساس عملکردها و نیازمندیهای روزانهی زندگی عصر خودشان خلق نمودهاند. در نتیجه آثار هنری ایلام در محدوده هنر جوامع ابتدایی قرار میگیرد و بیشتر نقوش انسانی به کار رفته بر لوحها و مهرهای ایلامی، مبتنی بر رویکردهایی است که در تفکر آنها در قالب عوامل پنجگانه مذهب ایلام، ایزدان و ایزدبانوان، ویژگیهای جنسیتی، آداب و رسوم اجتماعی و حوادث و رخدادهای روزمره وجود داشته است.