پژوهش های باستان شناسان بزرگ براساس مدارک و مستندات به دست آمده در کاوشها و حفاری های علمی نشان می دهد که اولین تعامل و ارتباط تمدن های کهن، از طریق ترسیم اشکال و نیز انتقال مفاهیم معنادار هنری صورت گرفته است، در جهان باستان، استفاده از مفاهیمی همچون «بال» در آثار هنری، به عنوان سمبل قدرت یا هر چیز دیگر، ترسیم اشکال حيوانات افسانه ای و بالدار و موجودات خارق العاده ای که ترکیبی از توانایی های چند حیوان با (انسان- حیوان) است، در قالب سبک های هنری ظهور کرد. نفوذ پنج قرنه دولت هخامنشی بر بخش وسیعی از آسیا، آفریقا و به خصوص مصر و بین النهرین موجب بروز عناصر هنری بسیاری در قالب اسلوب های هنری گردید که بارزترین آن، جلوه باشکوه گل «لتوس» یا نیلوفر، اسفنگس ها، قرص های بالدار و حیوانات مختلف با بال های عظیم بود؛ این عناصر مورد بهره برداری هنرمندان سه تمدن بزرگ دنیای باستان گردید. لتوس در بین سه امپراطوری دنیای کهن ، درختی مقدس توام با ایجاد ارتباط جادویی-آیینی با برخی عناصر نیروهای طبیعی معرفی شد. در اساطیر مصری، لتوس نماد خورشید، زایش باروری شناخته شد و سه تمدن بزرگ ایران و مصر و بینالنهرین، یک مفهوم بزرگ از گل لتوس را به دنیای باستان ارائه دادند. درجستاری که پیش رو دارید، نویسنده در بخش نخست به نقش لتوس، یا گل نیلوفر در تمدن های مختلف پرداخته و در بخش پسین ، برخی نمادهای بالدار را در سه حوزه تمدنی ایران، مصر و بینالنهرین مورد بررسی قرار داده است. در خاتمه، یادآوری دو نکته نیز ضروری می نماید: نخست این که محققان تاریخ ایران باستان هنوز هم در مورد دین هخامنشیان هم رای نیستند و طبعا اطلاق زرتشتی بودن به آنها ، محل تردید جدی محققان است. دیگر این که برخی از پژوهشگران تاریخ هنر عصر هخامنشی، دیدگاهها و تفسیرهای متفاوتی درباره نمادهای سنگی دوره هخامنشی ابراز کرده اند که با مطالب این مقاله مغایرت دارد.