آنچه در این مقاله بر آن تأکید می شود نه طرح کلی و جامع در فرایند تمدن جدید مسلمانان (رویکرد ایجابی) است و نه بیان تفاوت ها و حدود و مرزهای تمدن اسلامی با الگوی تمدنی سکولار در غرب امروز (رویکرد سلبی)، بلکه آنچه در این مقاله بدان تأکید می شود، «وحدت و کثرت» به مثابه مسئله اصلی در فلسفه دینِ اسلام از یک سو و چالش مرکزیِ تمدن مدرن از سوی دیگر است. توجه به این مسئله مشترک، یعنی ضرورت وحدت در وضعیت متکثر تمدنی و تطبیق این دو در دو سویه مدرن و سنتی، می تواند نقطه عزیمتی در تبیین الگوی تمدنیِ اسلام در عصر حاضر باشد. پیشنهاد تمدنیِ ما در این مقاله، تفکیک کثرات الهی از کثرات عرفی و دنیوی است. در این نگاه، توحید تمدنی نه رفع هرگونه کثرت، بلکه انباشتی ازکثرات الهی و انسانی است که بدون آن (کثرات الهی)، سُبُل کُلّی ایجاد نمی شود و بدون سبل کلیِ الهی، صراط تمدنی در جامعه مسلمانان تحقق نمی یابد.