عدالت و تمدن بهعنوان دو پدیده مرتبط با زندگی اجتماعی بشر، از موضوعات مورد توجه نخبگان جوامع از روزگاران کهن تا کنون بودهاند. با اینکه عدالتخواهی از خواستههای همگانی در جوامع بشری بوده و زمینه جنبشهای اعتراضی در میان عموم مردم و تکاپوهای فکری در میان متفکران را موجب شده، اما تمدنخواهی و تمدناندیشی بهطور ویژه در میان نخبگان مطرح بوده است. مساله پژوهش حاضر، بررسی کاربرد واژگان عدالت و تمدن و نسبتسنجی میان آن دو در قرآن است. دستاوردهای این پژوهش در چهار نکته به فشردگی عبارتاند از 1- میان دو واژه از نظر لغوی و اصطلاحی، نسبت عموم و خصوص مطلق و بهعنوان دو پدیده اجتماعی، عموم و خصوص من وجه برقرار است. 2- در قرآن واژه عدالت به دلیل عامهفهمی آن پرکاربرد، و واژه تمدن به دلیل خاصهفهمی کمکاربرد است؛ هرچند مصادیق مفهوم تمدن به فراوانی کاربرد داشته است. 3- استفاده از قالب بیان حقوق انسان در آیات سهسال نخست بعثت، مایه آگاهیبخشی ژرف به مخاطبان درباره عدالت و نیز مفهوم ملازم آن یعنی تمدن شده است. 4- رابطه تمدن و عدالت در قرآن از گونه زایشی ـ افزایشی است؛ به این معنا که پیدایش تمدن، زمینه زایش مراتبی از عدالت و عدالتگستری است که بر کیفیت تمدن موثر بوده و این تاثیر متقابل میان این دو پدیده اجتماعی در جوامع انسانی همیشگی است.