هویّت هر تمدّن علاوه بر اندیشه و فرهنگ با محل ظهور و رشد آن پیوند خورده است وجود عوامل مساعد طبیعی و جغرافیایی به همراه عوامل فکری و فرهنگی بستر تکوین یک تمدّن را فراهم میآورد. به اعتقاد برخی محقّقان، عامل جغرافیایی تمدّن به عنوان شرط لازم وقوع تمدّن در نظر گرفته میشود. در این پژوهش با در نظر داشتن ضرورت تحقق همه مولفههای معنوی و مادی جهت شکلگیری و ظهور تمدن، عامل جغرافیایی بهعنوان زمینه لازم و متغیر مستقل، و امکان وقوع تمدن به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته، و واکاوی میشود. در مقاله حاضر در راستای پاسخگویی به این پرسش که عامل جغرافیایی در شکلگیری و تکوین تمدن نوین اسلامی چه تأثیری داشته و چه نقشی ایفا کرده است؟ تلاش شده است جغرافیای ایران و جهان اسلام در یک سیر تاریخی بازنمایی و تأثیرش در شکلگیری تمدن نوین اسلامی سنجش شود. به نظر میرسد اگرچه عامل جغرافیایی و منطقهای در ایران و جهان اسلام بستر و زمینه لازم را جهت امکان تحقق تمدن نوین اسلامی فراهم میکند، در چهارچوب نظریههای موجود تکیه بر این عامل به عنوان شرط لازم و کافی نمیتواند کافی باشد؛ چرا که علاوه بر عوامل جغرافیا، جمعیت، ثروت، دانش، تکنولوژی و مسائل معنوی، نوعی انسجام درونی و ایجاد همگرایی در تحقق تمدن اسلامی ضرورت دارد.