آقای طباطبایی با طرح «نظریه انحطاط ایران» شناخته شده است. مطابق این نظریه سیر تحولات اندیشه سیاسی در ایران رو به زوال است. اندیشه سنت در ایران تا پیش از جنگهای ایران و روس چنان دچار تصلب و زوال شده بود که وقوع اتفاقهای مهمی مانند سقوط اصفهان توسط محمد افغان، اندیشمندان ایرانی را به فکر و تأمل وانداشت. اما جنگهای ایران و روس توانستند این تذکر و تفکر را ایجاد کنند. این تذکر و تفکر ابتدا در سفرنامههای ایرانیانی که به اروپا رفته بودند تجلی پیدا کرده بود وبعد موجب پیدایش جریانی به نام روشنفکری شد. ولی در تاریخنویسی جدید ایران این حلقه واسطه دیده نشده است. و همین باعث شده تا پیدایش این جریان خلقالساعه تصور شود و همینطور اندیشه جریان روشنفکری بدون توجه به این حلقه واسطه که در واقع گذار از سنت به اندیشه تجدد بود، ایجاد شد. عدم توجه روشنفکران به سنت و نقادی آن رمز سطحی بودن و بیاعتبار بودن اندیشه آنان بود. و همین باعث شد که در نهضت مشروطه راه به جایی نبرند. در حالی که باید توجه داشت که مشروطه اولین قدم در گذار از سنت به تجدد بود. و این اولین قدم بر پایه اصل آزادی بنا شده بود؛ به خلاف انقلاب اسلامی که بر پایه اصل عدالت بنا شد. با توجه به این وجه تمایز بایستی انقلاب اسلامی را در پرتو جنبش مشروطه تفسیر و نقد کرد و نه برعکس.