چگونگی کنشگری انسان در کنار قانونهای فراگیر تاریخی از جمله موضوعاتی است که ذهن نظریهپردازان تاریخ را به خود مشغول داشته است. با توجه به مکتبهای گوناگون کلامی و مذهبهای مختلف فقهی در جهان اسلام، این موضوع شایسته بررسی است که مورخان مسلمان باورمند به سنتهای الهی که اغلب به یکی از این مکتبها و مذهبها گرایش و یا انتساب داشته دیدگاه خود در باره مسأله جبر و اختیار را چگونه با تحلیل و تبیین رویدادهای تاریخی پیوند زده و کارگردانی خداوند در تاریخ را چگونه با بازیگری انسان همراه ساختهاند. این نوشتار میکوشد دیدگاه ابوالعباس تقیالدین مقریزی (845 ق.) مورخ پرآوازه شافعی مذهب و اشعری مسلکِ عصر ممالیک را در این زمینه با روشی وصفی تحلیلی و از طریق استخراج دادههای مرتبط در آثار او و سنجش آنها با رویکرد کلامی وی مورد بررسی قرار دهد. یافتههای این پژوهش ، حکایتگر آن است که مقریزی ، علیرغم تمایلات جبرگرایانه و اعتقاد به نظریه کسب اشعری در تاریخنگاری خود به متون دینی متمایل به اختیار و آزادی انسان و نقش فعال او در رویدادهای تاریخی استناد نموده است.