طوفان الاقصی به حق همواره یک فرصت تمدنی بزرگ است؛ به گونهای که رویکرد طوفان از غزه به طوفان ملت تبدیل شود. بنابراین، تحلیل چنین رویدادی نیاز به تجزیه و تحلیل مناسبی دارد و این نوع تحلیل از منظر کلان به موضوع مینگرد، و از این رو، مهم است که فرصتهایی که این طوفان ارائه میدهد، مورد بررسی قرار گیرد.
اول: فرصت تمدنی و مقاومت تمدنی جامع
طوفان الاقصی الگویی برای ساختن یک دیدگاه عقیدتی کامل ارائه داد که به مقاومت پایبند است، از مقدسات دفاع میکند و آنها را محافظت میکند، و در کنار آنها ایستادگی میکند و عمل احیا و تجدید را انباشته میکند. همچنین، این فرصت ارزشها و دعوت به ارزشهای اسلام را در مقایسه با زوال ارزشهای تمدن غربی در زمین و میدان نشان میدهد؛ رفتار مقاومان به عنوان چراغی بر ارزشهای والای تمدن اسلامی و اصول تمدنی ارزشمند آن در مقابل جنایات سربازان رژیم صهیونیستی، از جمله شکنجه، قتل و نقض حرمت خانهها و مساجد، بدون هیچ مانعی از اخلاق، ارزشها، قانون یا هر معیار انسانی دیگر.
این فرصتی برای مدل تمدنی اسلامی است؛ طوفان الاقصی فرصتی برای مدل تمدنی کامل دیدگاه اسلامی فراهم کرد و نشان داد که مسلمان فعال و قادر است که با تمدن غربی با تمام پیشرفتهایش مقابله میکند و آن را شکست میدهد و در برابر آن برای ماهها (با وجود محاصره و شدت قتل و تخریب) مقاومت میکند.
دوم: فرصت سیاسی و استراتژیک
طوفان الاقصی نظریه مستشار طارق البشری “ظرف جغرافیایی” را اثبات کرد. نظریهای که وی در مقاله گسترده خود با عنوان “درباره قدس و فلسطین (ظرف جغرافیایی آن)” مطرح کرد. او بیان میکند که فلسطین ظرف و حامل قدس است، بلکه قدس هویت فلسطین است و بیشتر از همه، قدس به فلسطین ویژگی و اهمیت بخشیده است. قدس فقط شهری در کشور فلسطین نیست، بلکه فلسطین کشوری در شهر قدس است. دستاوردهای طوفان الاقصی در سطوح محلی، منطقهای و بینالمللی، چه در روز هفتم اکتبر و چه در مقاومت تاریخی پس از آن، نشاندهنده رهبری، مقاومت و مردمی است که به خود، کشور و هویت خود ایمان دارند و هرچه گرانبهاست را برای حفاظت و دفاع از آن اهدا میکنند.
طوفان الاقصی مسئله فلسطین را به سطحی بیسابقه در سطح جهانی ارتقاء داد و درهای به رسمیت شناختن حقوق ملت فلسطین، به ویژه حق آنها در داشتن کشور مستقل بر روی سرزمین و خاک خود، را گشود؛ مسئلهای که تمامی تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی که فاقد عناصر قدرت بودند، در آن ناکام ماندند. طوفان الاقصی ضربهای به ارزش استراتژیک رژیم به عنوان پلیس منطقه وارد کرد و آن را از ویژگی بازدارندگی که به آن میبالید، محروم ساخت. اکنون رژیم در حال از دست دادن حمایت افکار عمومی جهانی است. طوفان الاقصی همچنین جنایت عادیسازی روابط و تلاش برای رضایت اسرائیل را که توسط بسیاری از نظامهای عربی و اسلامی انجام میشود، فاش کرد و فرصتی برای محکومیت پدیده “صهیونیسمسازی” و تعیین ماهیت این پدیده و افشای آن برای افکار عمومی فراهم کرد.
سوم: فرصت تاریخی و گفتمان جهانی
طوفان الاقصی تمامی تبلیغات سیاهی که علیه فلسطینیها مطرح میشد را افشا کرد؛ چه با اتهام اینکه آنها سرزمین خود را ترک کردهاند یا اینکه به دنبال ترک آن بودند. برعکس، ثابت شد که مردم فلسطین حتی به قیمت جان خود و همه داراییهایشان به سرزمین و وطن خود پایبند هستند (بازسازی حافظه). علاوه بر این، گفتمان جهانی جدیدی در تمامی سطوح تأسیس شد که با تلاشهای نظامی و جنگی مقاومت همگام بود؛ تلاشی رسانهای که توانست این تلاشها را به تصویر کشیده و به جهان ارائه دهد و رژیم صهیونیستی را تحقیر کند و دستاوردهای مقاومت را ثبت کند. در زمینه ساخت افکار عمومی جهانی و انسانی، یک همبستگی وسیع با مردم فلسطین به دلیل جرمهایی که علیه آنها صورت میگیرد، شکل گرفته است. این وضعیت نمادین و ارتقای ارزشهایی که طوفان به آنها پایبند بود، بسیاری از حامیان را جذب کرده و افکار عمومی جهانی، انسانی و طبیعی را به وجود آورده است.
چهارم: پس از پایان جنگ؛ فرصت بازسازی غزه، رفع محاصره و آشتی فلسطینی
فرصتی پیش روی ملتهای مسلمان قرار دارد تا هر چه در توان دارند در مبارزه مقاومت مشارکت کنند. صاحبان سرمایه و کار که به مسئله فلسطین در دل خود اعتقاد دارند، باید در حد امکانات خود در پروژههای حمایتی غزه مشارکت کنند و به آگاهی از توانمندسازی مسیرهای مختلف مقاومت تمدنی بپردازند. طوفان الاقصی نیز فرصتی برای دولت فلسطین فراهم کرد تا بازسازی و فعالسازی مجدد خود را در دو بخش فلسطین: اشغالی و محاصره شده، در مقابله با “اسرائیل” و نه با رضایت آن، انجام دهد. این فرصت از جنجال “المقاصه” و انتظار برای آن دور بوده و فرصتی برای قطع کردن نقشههایی که برای غزه و فراتر از آن، و به طور کلی برای مسئله فلسطین، برنامهریزی شدهاند، فراهم کرد.
با وجود اهمال شدید از سوی دولت، فرصت همچنان باقی است. لحظه فلسطینی بینظیر است و نیاز به رهبرانی تاریخی دارد که به سطح آن برسند و حقیقتی را در نظر داشته باشند که مردم فلسطین درگیر مبارزهای وجودی هستند؛ مبارزهای برای بودن یا نبودن، و اکنون زمان آن فرا رسیده است که با همان شجاعت و جسارتی که مبارزان در سحرگاه هفتم اکتبر دربهای مخزن را کوبیدند، این مبارزه را به پیش برند.
پنجم: فرصتهای امت در برپایی، بازسازی و بازنگری
طوفان الاقصی الگویی در مدیریت مبارزات کلی امت با انضباط بینظیر ارائه داد و این نشانهای برجسته از توانایی آن در بهرهبرداری از ابزارهای خود، بدون از دست دادن تعادل بین مبارزات مختلف، از جمله مبارزه حافظه، مبارزه معنا، مبارزه مفهوم و مبارزه اصول الگوها، بود. همچنین طوفان الاقصی در میان جوانان پشتیبانی گستردهای ایجاد کرد و تظاهرات دانشگاههای آمریکا نشاندهنده افزایش آگاهی درباره مسئله فلسطین و حقوق مردم فلسطین در مواجهه با اشغال استعماری اسرائیلی، که توسط غرب حمایت میشود، بود.
این طوفان بهطور بیچون و چرا نشان داد که یک ارتباط قوی بین استبداد و اشغال وجود دارد و اینکه رهایی از اشغال استعماری اسرائیلی مقدمهای برای رهایی از استبدادی است که بر بیشتر کشورهای منطقه تسلط دارد. بنابراین، ما در برابر یک فرصت تاریخی برای رها شدن از استبداد، ظلم و ستم قرار داریم. همچنین، این طوفان فرصتی مهم برای حرکت اسلامی فراهم کرد؛ چراکه این طوفان میتواند به احیای این نیروها و نقش آنها در زندگی سیاسی منطقه پس از تجربیات ناشی از بهار عربی منجر شود.
با وجود حضور نیروهای مقاومت غیر اسلامی در غزه، رهبری این جنبشها و برجستهترین مشارکتکنندگان در آنها نیروهای اسلامی هستند. بنابراین، طوفان الاقصی نیروهای اسلام سیاسی را به شهروندان عرب دوباره معرفی میکند و بر نقش مهم این جنبشها تأکید دارد. اما در عین حال، این فرصت خود به عنوان یک چالش مطرح میشود، بهویژه در شرایطی که برخی کشورها تلاشهای گستردهای برای ناکام گذاشتن طوفان دارند.
بسیار مهم است که فرزندان امت اسلامی در تأسیس اوقاف برای بازسازی غزه (مؤسسات امت) که به انسانسازی توجه دارند، مشارکت کنند. این اوقاف باید از ابزارهای مقاومت و آزادیبخشی باشند و نباید اوقاف تنها به مسجد الاقصی و بیت المقدس محدود شوند. بلکه مقاومت نیز شایسته است که اوقاف و منابع مالی برای مجاهدین و فعالیتهایشان که امت را پیش از آزادسازی مقدسات در قدس و فلسطین آزاد میکند، ایجاد شوند. طوفان الاقصی فرصتی بزرگ برای نهادهای علمی فراهم کرده تا بر اساس نتایج حاصل از طوفان، دیدگاههای توسعهای ارائه دهند که قادر به تأثیرگذاری بر پروژه اسلامی باشد.
رویدادهای هفتم اکتبر (طوفان الاقصی) فرصت مهمی برای نقد وضعیت امت و ضعف کارایی آن، و عدم تأسیس یک پروژه توسعهای جامع فراهم کرد. طوفان الاقصی مهمترین حلقه در تأسیس مفهوم “راه پیشرفت” و اهمیت وجود مقاومت در وجود و کارایی امت را نشان داد. طوفان الاقصی نشان داد که امت در برابر دو گزینه قرار دارد؛ اولین گزینه “امت مقاومت و عزت” و دومین گزینه “امت تودهای و ذهنیت ضعف” است. امت باید در پرتو این حرکت انسانی جهانی و درخواست جهانی برای آزادی و رهایی در مقابل اشغال، تجاوز، استعمار و استبداد، یکی را انتخاب کند.
احیا و بازسازی امت با طوفان الاقصی
طوفان الاقصی نه تنها موج جدیدی از بیداری و نهوض را در امت به وجود آورد، بلکه به جهان نشان داد که این امت دارای تواناییها و امکاناتی است که میتواند مسیر انسانی را به طور کلی تحت تأثیر قرار دهد. واکنشهای متنوع از نقاط مختلف جهان، نه فقط در سطح دولتها و نهادها، بلکه حتی در سطح افراد از طریق تظاهرات و توجه به دین اسلام، ما را به تفکر درباره ارزش و جایگاه طوفان و احیای ارزشهای تمدنی اسلامی وا میدارد. باید باور داشته باشیم که فعالیت در طوفان و برای طوفان، کاری برای کل امت و ساختمانی در مسیر تمدن و پایهگذاری برای نهوض و احیای تمدنی است که مدتها منتظر آن بودهایم.
میتوان گفت که طوفان الاقصی نقطه آغازین برای پروژه ایجاد یک ظهور و احیای تمدن مورد انتظار این امت است. اما این آغاز نیاز به ساخت آگاهی و ایجاد تلاش تمدنی کامل دارد، که چالشها و مسیر پاسخها را بررسی کند، زمینهها را درک کند، فرصتها و قابلیتها را ایجاد کند، استراتژیها را بسازد و آینده و نتایج را پیشبینی کند.
نویسنده: سيف الدين عبد الفتاح
منبع: سایت عربی 21