تردیدها همیشه یکسان نیستند، گاه این تردید، تردیدی علمی است و مقدمهای برای عبور از ندانستن به دانستن است (تردید برای کسب ایمان)؛ گاهی هم این تردید نه تردیدی قبل از علم، بلکه تردیدی بعد از علم و یقین و به منظور انکار حقیقت و تضعیف حقیقت است (تردید برای نفی ایمان).
تردیدها همیشه یکسان نیستند، گاه این تردید، تردیدی علمی است و مقدمهای برای عبور از ندانستن به دانستن است (تردید برای کسب ایمان)؛ گاهی هم این تردید نه تردیدی قبل از علم، بلکه تردیدی بعد از علم و یقین و به منظور انکار حقیقت و تضعیف حقیقت است (تردید برای نفی ایمان). ریشۀ این قبیل از تردیدهای ثانوی ممکن است نه امری علمی و منطقی بلکه عاملی روانی و شاید نفسانی باشد.
همینطور گاهی تردید، تردید یک عالم و یا یک محقق است که آنهم در یک فرایند علمی و تحقیقاتی رخ میدهد، و گاهی این تردید نه تردیدی از سوی یک عالم، بلکه تردیدی از ناحیۀ عموم مردم (خواص و عوام) در سطح جامعه است. همین طور گاه تردید در وضعیت قبل ازمدینه و شهر رخ میدهد و گاهی هم بعد از شکلگیری مدینه پدید میآید. و بالاخره اینکه گاهی این تردیدها برخاسته از بستر سنت است، و گاهی هم برآمده از فضای مدرن کنونی است. هریک از این شک و تردیدها در عرصههای فردی و اجتماعی احکام متفاوت و تحلیل متفاوتی را می طلبد.
در این باره تفکیک «شک» از «ریب» در قرآن بسیار حائز اهمیت است. «شک» (که میگذرد) یک حالت علمی (همیشه برای شک کردن دلیل دارد)، اخلاقی (صادق است) و بلکه فطری در فرایند کسب علم، آگاهی، و یقین است؛ در حالی که «ریب» (که همواره میماند و نمیگذرد) امری غیرعلمی (دلیلی برای شک کردن ندارد)، غیراخلاقی (همیشه همراه با سوءظن و تهمت است) و بلکه نوعی بیماری قلبی است که در فرایند کفر و انکار رخ میدهد. برای تردید در اینکه باران می آید یا نه، نمیگویند «انی مرتاب فی المطر» بلکه گفته میشود «انی شاکّ فی المطر»، ولی آنگاه که به کسی بدگمان میشویم و او را در معرض اتهام قرار میدهیم میگوییم «انی مرتاب بفلان». به بیان دیگر، همواره «شک» در یک وضعیت برابر بین نقیضین رخ میدهد بی آنکه فرد شک کننده بخواهد یکی از دو طرف را تقویت کرده و دیگری را متهم کند، در حالی که «ریب» بر یک پیشفرض و داوریِ سوء نسبت به یکی از دو طرف نقیضین پیدا میشود.