728 x 90
728 x 90

کاوش‌های نظری در الهیات و تمدن

ابزار کتاب خوان

میتوانید کتاب را به صورت مجازی و صفحه به صفحه مطالعه نمایید

DMHOME_S04_0172_1 (1).jpg
کاوش‌های نظری در الهیات و تمدن
انتشارات
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ,
لینک خرید
---
زبان محتوا
فارسی , ...
DMHOME_S05_0333 (1).jpg
معرفی اجمالی :

کتاب کاوش‌های نظری در الهیات و تمدن اولین مجموعه‌ای است که با رویکردی الهیاتی به مقولۀ تمدن ورود کرده و مقولات تمدنی را با نگاه الهیاتی، و مقولات الهیاتی را با نگره‌ای تمدنی تحلیل کرده است. این کتاب هرچند مجموعه مقالاتِ شاید به ظاهر پراکنده از حبیب اله بابائی طی سال‌های 1388 تا 1392 باشد، لیکن روح کلی این مقالات ورود پیوند الهیات به تمدن و ربط بین دین و تمدن است. در این کتاب، برخی از نوشته‌ها خاص و جدید هستند که از آن جمله باید به نوشته‌های «الهیات عملی»، «الهیات تمدنی»، و «الهیات و فرهنگ، مروری بر تطورات فکری الهی‌دانان مسیحی در مطالعات فرهنگی» اشاره کرد. این کتاب دو پیوست مهمی دارد که دو کتاب مهم تمدنی را تلخیص و ترجمه کرده است: کتاب Judaism as a Civilization از مرادخای کاپلان (که در پی خوانش تمدنی از الهیات یهودی است)، و کتاب Islam Hadhari: Bridging Tradition and Modernity که مانیفست تمدنی مالزیایی‌هاست که در موسسه تمدنی ISTAC در کوآلالامپور نوشته شده است. نتیجه­ گیری تفاوت دنیایی که یهودیت از آن پدید آمده است با دنیایی که یهودیت امروزه در آن زیست می کند، بسیار روشن و البته فراوان است. آنچه یهودیان از نجات یهودیان و عمل بر طبق اراده خدا در نظر داشته­اند، بی شک با وضعیت دنیای مدرن سازگاری لازم را ندارد. تنها جایگزین برای نجات آن­جهانی یهودیان که پیش از این انگیزه آنها در التزام به میراث اجتماعی شان بوده است، یهودیت خلاق و سازنده است. این بدان معناست که یهودیت باید به گونه ای بازسازی شود که بتوان از آن بهترین چیز را استخراج کرد. آنچه یهودیان باید برای خلاق و سازنده بودن انجام دهند، سه چیز است: 1. آنها باید یهودیت را از نو کشف کنند و حقیقت و ماهیت آن را به خوبی بشناسند. باید کیفیت و کمیت زندگی ای را که یهودیت را تشکیل می دهد، از نو شناسایی و بر آن تأکید کنند. شناخت یهودیت همواره باید به عنوان یک تمدن باشد، نه کمتر از آن. این باید در وجدان یهودیان، در ساختار اجتماعی آنها، در تاریخ­ آنها، در زبان و ادبیات، در سبک زندگی دینی و تودگانی شان، آداب، قوانین، و هنر آنان برجسته شود. یهودیت به مثابه یک تمدن یک الگوی دینامیک و پویا از زندگی است که یهودیان را قادر می سازد نقش لازم را برای سعادت و نجات خود به درستی ایفا کنند. در گذشته، نجات به معنای تحصیل سعادت در آن دنیا و در جهان پس از مرگ بوده است. یهودیت در چشم انداز، محتوا و انگیزه اش مبتنی بر زندگی آن جهانی بوده است. امروزه نجات بستگی به فرصت هایی دارد که در همین دنیا ایجاد می شود. نظام اجتماعی، زبان، ادبیات، دین، قوانین، سبک تودگانی، عرف و هنر باید کارکردی داشته باشند که از طریق آنها مردم یهودی بتوانند زندگی خود را شکوفا کنند. زندگی یهودی نباید وابسته به عقلانیت قیاسی و صرفاً نظری باشد. یهودیت باید کارکرد خود را از طریق مؤسسات و نهادهای اصلی و اساسی بیان کند و همین طور خود را از طریق ایدئولوژی، خلاق و انعطاف­پذیر نشان دهد. تنها راهی که یهودیان می توانند سبک زندگی خود را با محیط پیرامونی و در اشتراک با همسایه هایشان هماهنگ کنند، بازفهمی عقایدشان، سازماندهی جدید نهادهایشان و توسعه ابزارهایشان برای ابراز خود به عنوان یهودی است. بدین منظور یهودیت باید خود را نه فقط یک دین، بلکه یک تمدن ببیند. ملاک و معیاری که معلوم می کند آیا این تغییرِ پیشنهادشده، برای یهودیت مفید است یا نه، میزان کمک و تأثیری است که یهودیت از رهگذر این تغییر برای حفظ و بقای خود، برای فردیت و شخصیت خود و برای هویت ارگانیک و به هم پیوسته آن به دست می آورد. 2. برای ایجاد یهودیت سازنده و خلاق لازم است شرایط ملی را از نو تعریف کرد و زندگی اجتماعی یهودیان را از نو سامان داد. پایه و اساس در بازسامان بخشی به زندگی اجتماعی یهودیان، وحدت ملی است. این وحدت با مرزهای جغرافیایی به دست نمی آید؛ همان طور که این وحدت، سیاسی نیست، بلکه فرهنگی است. یهودیان قوم و ملتی بین المللی هستند که با آگاهی از گذشته مشترکشان، با اشتیاق به آینده ای همسو و با عزم و مشارکتشان برای تحصیل نتایج مشترک می توانند کارکرد بین المللی داشته باشند. نظام زیست یهودی باید تمامی فعالیت های یهودیان را در بر بگیرد و تمامی این فعالیت ها را در یک دستگاه واحد ادغام کند. جماعات عبادی واحدهایی در درون این جوامع خواهند بود؛ واحدهایی که گروه های یهودی را تشکیل می دهند و آرزو دارند یهودی بودن خود را با عبادت مشترک بیان کنند. در این بین باید واحدهایی هم باشند که گروه های دیگر یهودی را که می خواهند یهودی بودن خود را از طریق خلاقیت در ادبیات، هنر و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی نشان دهند، شکل دهند و از آن حمایت کنند. جامعه یهودی باید زندگی اقتصادی یهودیان را به سوی یک وضعیت نتیجه­بخش هدایت کند و حضور جدی یهودیان را در زمینه های صنعتی وکشاورزی ممکن سازد. همین طور جامعه باید مراکزی تأسیس کند که در آن مشکلات دینی، اجتماعی، تحصیلی و انسان دوستانه مورد بررسی و حل و فصل قرار بگیرد. همچنین باید نهادهای مختلفی برای فعالیت های شهری مانند دادگاه های حکمیت یهود، ثبت تولد، ازدواج و طلاق و مرگ در جامعه یهودی شکل بگیرد. از همه اینها آنچه اهمیت بیشتری در زندگی اجتماعی یهودی دارد، آموزش یهودی است که هم شامل آموزش کودکان می شود و هم آموزش و پرورش بزرگان و سالخوردگان. همین­طور تربیت یهودی جوانان باید بسیار فراتر و جامع تر از آنچه پیش از این بوده است، مورد برنامه­ریزی قرار بگیرد. 3. برای اینکه یهودیت سازنده باشد، سنت یهودی را باید احیا کرد. در حقیقت آینده یهودیت وابسته به این است که ایدئولوژی یهودی شکل بگیرد و ارزش های ذاتی یهودی در آن پذیرفته شود؛ اما مهم تر ین مشکل ایجاد یک ایدئولوژی یهودیِ وحدت بخش و سازنده، تربیت ذهنیت عمومی یهودیان است که بتوانند یکسان فکر کنند و یکسان عمل کنند. اساساً چنین وحدتی امکان پذیر نیست. اینجا جایگزین دیگری وجود دارد که بر اساس آن می توان به ایدئولوژی های مختلف اجازه نشر و توسعه داد. مفهوم وحدت و ایجاد ذهنیت مشترک در اینجا منوط بدان نیست که تفسیر واحدی از دین وجود داشته باشد، بلکه این ذهنیت مشترک برآمده است از یکی بودن آنچه مورد تفسیر قرار می گیرد، نه خود تفسیرهای انجام یافته. این نوع از یکی بودن، بسیار وحدت بخش تر است تا اینکه بخواهیم یک نوع تعمیم انتزاعی و ساختگی درست کنیم. معضل یهودیت زمانی آشکار می شود که میان دین فردی و دین تودگانی تمایز قائل شویم. دین تودگانی تمامی جوانب زندگی یهودی را اعم از قوانین و عادات و رسومات که در نسبت فرد با دیگران تعریف می شود، شامل می گردد. در دین تودگانی انتظار این است که یهودیان بتوانند در زندگی تودگانی امری معنوی، مشترک و مشرف بر همه زندگی پیدا بکنند؛ ولی دین فردی مربوط به زندگی فردی هر فرد است که باید آزاد و متناسب با عقاید فرد و زندگی خود او باشد. دین یهود به مثابه یک دین تودگانی باید در عمل بیشترین تعداد ممکن از عادات و عرف های یهودی را که با شرایط هماهنگی دارند، نمایان کند. در حقیقت نمی توان زندگی یهودی داشت، بدون استفاده از سمبل های یهودی در خانه، بدون برگزاری مراسم شنبه، بدون جشن ها و بدون رسوم مرتبط با تولد و ازدواج. با این حال رسوم یهودی و عرفیات آن به لحاظ سنتی باید هم در شکل و هم در انگیزه تغییر پیدا بکند؛ به گونه ای که یهودیان مدرن بتوانند آن را حفظ کنند. نهایتاً باید بر این نکته تأکید کرد که یهودیت به مثابه یک تمدن، شکلی از حقیقت نیست، بلکه شکلی از زندگی است. برای ادامه زندگی، یهودیت باید پیچیده باشد و برخی از نیروها و گرایش هایی را که آن را تهدید می کنند، در خود جذب کند و سنتزهای جدیدی در سطوح بالاتر ایجاد کند و به تکامل برسد.

معرفی کتاب

سخنی با خواننده

مطالعات تمدنی در دنیای اسلام به گونه های مختلف و در مراحل گوناگون شکل گرفته و پیشرفت کرده است؛ لیکن آنچه در این مطالعات و بررسی ها تاکنون صورت یافته، نگاهی تاریخی (تاریخ تمدن اسلامی) و احیاناً فلسفی و اجتماعی (چیستی تمدن و فرهنگ) بوده است. در این مطالعات، رویکرد الهیاتی به تمدن و رویکرد تمدنی به الهیات کمتر مورد تحلیل و تمرین نظری قرار گرفته است. این در حالی است که نیاز بدین رویکرد در دنیای امروز اسلام بیش از پیش احساس می شود و پیامدهای آن در ایجاد تحول در حوزه های فکری و فرهنگی مسلمانان بسیار درخور توجه و راهگشاست.

آنچه در این کتاب آمده، پروژه درازمدتی است که محقق گرانمایه، آقای حبیب الله بابایی، سال ها پیش آن را آغاز کرده و در پژوهش های خود، زمانی طولانی را بدان اختصاص داده است. آنچه، اکنون بعد از پنج سال مطالعه و تحقیق به ثمر نشسته است، نه یک الگوی جامع از «الهیات معطوف به فرهنگ و تمدن» ـ که تحصیل آن در وضعیت فکری امروز ناممکن می نماید ـ بلکه جستارها و کاوش های نظری در موضوعات مختلف الهیاتی و تمدنی است که هر یک از اینها می تواند موضوعات و پرسش های جدید، و رویکردها و افق های تازه ای در مطالعات الهیاتی از تمدن و مطالعات تمدنی از مقولات الهیاتی فراروی محققان و اندیشوران قرار دهد. مؤلف برای اتقان کار و اعمال نقدها و ملاحظات علمی، این نوشته ها را پیش از این در معرض ارزیابی و نشر مجلات مختلف علمی و پژوهشی قرار داده است تا قبل از انتشار کتاب، از نواقص آن فروکاهد و به غنای آن بیفزاید که البته این فرایند، هرچند این پژوهش را به تأخیر انداخته، به قوت آن افزوده است.

همه مقالات تألیفی ـ را به علاوه پیوست شماره دو که گزارش و تلخیص کتاب مرادخای کاپلان است ـ آقای بابایی نوشته است؛ پیوست شماره یک را ـ که گزارش و تلخیص کتاب اسلام حضاری است ـ آقای رسول نوروزی (محقق رسمی گروه مطالعات تمدنی) و خانم فضه خاتمی نیا (کارشناس و محقق ارشد ادبیات انگلیسی) تهیه کرده اند که بدینوسیله از آنها قدردانی می شود. گفتنی است دو مقاله نخست خلاصه مطالبی است که پیش از این در کتاب جستاری نظری در باب تمدن ـ که حاصل پژوهش و نگارش مؤلف از گفتگوهای گروه مطالعات تمدنی است ـ چاپ شده است. این دو مقاله چکیده ای است از آنچه در کتاب مذکور آمده است و البته افزوده هایی هم دارد که در آن کتاب نیامده است. همین طور مقاله هفتم نیز پیش تر در کتاب تمدن و تجدد در اندیشه معاصر عرب، به قلم نویسنده آمده که در این کتاب همراه با اضافاتی تجدید چاپ شده است. بقیه مقالات نیز در چند سال گذشته در مجلات مختلف مانند مجله نقد و نظر، حکومت اسلامی، الهیات اجتماعی و علوم سیاسی منتشر شده اند که در این کتاب تجمیع یافته اند.

لازم است زحمات طاقت فرسای نویسنده را در تألیف این مقالات پاس داشت؛ ایشان در فضایی که ادبیات تمدنی در آن ناچیز است و منابع کافی نیز دراین باره وجود ندارد، با عزمی ستودنی بر این موضوع تمرکز کرده و گام های مؤثری در این راه برداشته اند. همچنین از آقایان رسول نوروزی و هادی شکوری تشکر می کنیم که در نمونه خوانی ها و دقت های متنی کمک های شایانی کردند. همین طور باید قدردانی کرد از مجلاتی که با نشر این مقالات، زمینه را برای نقد و نضج هر یک از آنها فراهم آوردند و بالاخره از مسئولان محترم پژوهشگاه و رؤسای پیشین آن (حجج اسلام آقایان دکتر محمدتقی سبحانی و دکتر احمد مبلغی) و رئیس فعلی آن جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین توسلی، معاونت پژوهش و اداره نشر پژوهشگاه که همه به گونه ای در شکل گیری این مجموعه سهیم بوده و در نشر آن همکاری کرده اند، سپاسگزاریم.

گروه مطالعات تمدنی

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

مقدمه

موضوع «فرهنگ و تمدن» به موجب دنیوی بودنشان، کمتر مورد تحقیق و تأملِ اندیشمندان مسلمان قرار گرفته و به ندرت در صورت­بندی تفکر فقهی، اخلاقی، کلامی، فلسفی و یا حتی عرفانی آنها اثر گذاشته است؛ ازهمین رو منابع اسلامی خلأهای فراوانی به لحاظ اجتماعی پیدا کرده و ابعاد پنهان و پیچیده «تمدن و فرهنگ انسانی» از منظر وحیانی روشن نگشته است؛ لیکن اندیشه مسیحی، باوجود کاستی های ذاتی ای که درآن نهفته است، به موجب آمیختگی اش با دنیای سکولار و دنیاگرایی در غرب بعد از رنسانس، ناگزیر از مواجهه الهیاتی و دینی با مقولات اجتماعی و این جهانی بوده و داشته های محدود خود را جهت حل معضلات حیات بشری به کار بسته است.

مجموعه نوشتارهای حاضر در مورد «دین، فرهنگ و تمدن» در صدد ارائه یک الگوی جامع از «اندیشه تمدنیِ اسلام» نیست. بی شک چنین کاری در توانایی یک فرد با یک رویکرد در یک رشته خاص نخواهد بود که بتواند با چند سال مطالعه و نوشتن چند مقاله از عهده آن برآید. اساساً ارائه «الگوی تمدنی اسلام» کاری است بس سترگ که باید گروه های مختلف پژوهشی برای آن شکل داد، گفتگوهای میان رشته ای و چندرشته ای برای آن ترتیب داد و زمان و زمینه کافی برای تجربه های متعدد و متنوع فراهم آورد تا به تدریج چشم انداز تمدنیِ اسلام هویدا شود و آینده ای روشن برای مسلمانان در جهان امروز ترسیم گردد.

هدف نویسنده از مجموعه نوشتارهای حاضر، کاوش های نظری و تأملات فکری درباره امکان مطالعات تمدنی در موضوعات اسلامی و انجام مطالعات اسلامی در موضوعات تمدنی بوده است. علاوه بر آن سعی کرده ایم به تلاش های مشابه در فرهنگ های دینیِ دیگر، مانند مسیحیت و یهودیت نیز توجه کنیم و تجربیات آکادمیک آنها را در ایجاد نسبت میان د ین، فرهنگ و تمدن به نخبگان تمدن اندیش ایرانی گزارش کنیم تا بلکه پرسش های مشابه و پاسخ های ممکن به مثابه تجربیات فکری دغدغه مندان دین و الهیات همواره نصب العین اندیشمندان و متفکران مسلمان باشد تا از خطاهای پیش آمده برحذر باشند و از ظرفیت های به دست آمده بهره ببرند.

بدین منظور در نخستین گام، خلاصه ای از «چیستی تمدن» و «ماهیت مطالعات تمدنی» بیان کرده ایم تا معنا و مفهوم تمدن و رویکرد تمدنی را در گفتار خویش معلوم سازیم. فصل اول و دوم که برگرفته از کتاب جستاری نظری در باب تمدن با افزوده هایی تازه است، ماهیت تمدن و تمدن شناسی را معلوم می کند. فصل سوم که در شماره ۶۲ مجله حکومت اسلامی منتشر شده، در صدد تطبیق عقل عملی بر عقلانیت تمدنی (عقل عامل در عرصه تمدن) است تا راه را بر رویکردهای عملی در ساحات متعالی هموار کند و تحقق عملیِ آموزه های دینی را ممکن سازد. به نظر می رسد از رهگذر چنین عقل فعالی در اندیشه دینی نه فقط مقابله با سکولاریزاسیون (نفی آتوریته دین از صحنه زندگی) سهل خواهد شد، بلکه کارآمدی دنیوی و تمدنی علوم دینی، مانند الهیات و اخلاق در عرصه های کلان اجتماعی امکان خواهد یافت. فصل چهارم، رویکرد الهیاتی در مطالعات تمدنی را بررسی می کند. در این نوشته که در شماره ۶۳ نقد و نظر انتشار یافته است، معنای الهیات تمدنی مورد بحث قرار می گیرد. از این منظر الهیات تمدنی را به دو معنا می توان به کار برد: نگرش الهیاتی به مقولات تمدنی و نگاه تمدنی به مقولات الهیاتی. این مقاله بسط این دو معنا از الهیات تمدنی است تا در نخستین گام، مفهوم نگرش الهیاتی به مقولات تمدنی را بررسی و معنای این تعبیر (الهیات تمدنی) را بنابر اصطلاح قدیم و جدید از الهیات روشن کند. آن گاه در گام دیگر امکان نگرش تمدنی به مقولات الهیاتی و نمونه های ممکن آن (همچون غیب و امید و قربانی) را در الهیات اسلامی مورد تأمل قرار دهد تا از این رهگذر راهی متفاوت برای اندیشه درباره بنیادها و ظرفیت های دین اسلام در صورت بندی تمدن اسلامی ارائه کند و برخی خلأهای نظری (در تفسیر و تبیین تحولات تمدنی) و عملی (در تأسیس تمدن اسلامی) را در سنت فکری مسلمانان جبران نماید. در فصل پنجم، رابطه میان تصوف اسلامی و تمدن اسلامی در دو سویه نظری و تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. در این نوشته که در شماره ۶۴ نقد و نظر آمده است، کوشیده ایم در یک نگاه در کارکردهای تمدنیِ آموزه های صوفیه تأمل کنیم تا معلوم شود آیا اساساً چنین آموزه هایی نگرش عرفانی را برمی تابند یا نه؟ از سوی دیگر به فرض آنکه چنین نگاه دنیوی و تمدنی ای به عرفان و تصوف ممکن باشد، آیا تاریخ، چنین کارکردی را برای تصوف تأیید می کند و آیا اساساً صوفیه (در معنایی که خواهد آمد) سهمی در تمدن اسلامی داشته اند یا خیر؟ عنوان فصل ششم «فرهنگ تکثرگرایی غربی و چالش های نوپدید آن در زیست و هویت مسلمان شرقی» است که در شماره ۵۶ فصلنامه علوم سیاسی منتشر شده است. در این نوشته با مروری بر مختصات فرهنگ متکثر مدرن در دنیای غرب، چالش های برآمده از «تکثر فرهنگی» در زیست دینیِ غربی ها مانند «سکولاریزاسیون استدلالی و روان شناختی»، «ضعف ایمانی» و «بحران هویت دینی» را مورد تأمل قرار داده ایم. سپس سعی کرده ایم با تطبیق فضای فرهنگی غرب بر وضعیت جدید دنیای اسلام که نشانه هایی از غرب زدگی فرهنگی در آن آشکارا دیده می شود، امکان تکرار همان چالش های زیستی و هویتی هرچند به شکلی متفاوت، در فضای غیرغربی را مطالعه و بررسـی کنیم.

آن گاه در خاتمه این مقاله با اشاره به رویکردهای مختلف در حل تکثرِ سکولارِ غربی در جامعه مسلمانان و ایجاد وحدت مترقی اسلامی (صراط مستقیم توحیدی)، بر ضرورت تکثیر و تکثر اسلامی (سُبُل توحیدی) به عنوان جانشینی برای وضعیت پلورال[۱] مدرن امروز تأکید ورزیده ایم. فصل بعدی کـه در کتاب تمدن و تجدد در اندیشه معاصر عرب منتشر شده است، به جریان فکری «اصلاح تمدن‏گرا در دنیای عرب زبان» می پردازد و شخصیت های نمونه و مؤثر در آن مانند حسن حنفی (چپ اسلامی) و بن نبی (ابن‏خلدونی‏های مغرب عربی) را بررسی و آرای آنها را در نسبت میان «دین و تمدن» تحلیل می کند. فصل هشتم و نـهم بـرای معرفی اندیشه دینی غربِ مسیحی در موضوع دین، فرهنگ و تمدن نگاشته شده است. مقاله هشتم که در شماره ۶۱ نقد و نظر چاپ شده، در صدد معرفی الهیات عملی[۲] و نحوه صورت بندی آن در تاریخ اندیشه مدرن دینی در مسیحیت است. این منظور در این مقاله با اشاره به زمینه های تاریخی و اجتماعی (سکولاریزاسیون) در غرب، اندیشه های الهیاتیِ پیشین (الهیات شبانی و الهیاتی اخلاقی)، شخصیت ها و متفکران اثرگذار، مراکز، کتاب ها، و نشریاتی که در به وجود آمدن این الهیات سهم وافری داشتند و وظایف توصیفی، تفسیری، هنجاری، و عملیِ این الهیات پی گرفته شده است. مقاله نهم نیز که با عنوان «الهیات و فرهنگ: مروری بر تطوّرات فکری الهی دانانِ مسیحی در مطالعات فرهنگی» نوشته شده است، به دنبال نشان دادن سه دوره فکری الهیات مسیحی در نگاه به مسئله فرهنگ است تا نوع پرسش ها و پاسخ های ارائه شده در میان اندیشمندان مهم مسیحی، مانند فردریش شلایرماخر، کارل بارت، پل تیلیش، رودولف بولتمان، ریچارد نیبور، جان میلبنک و کاترین تَنِر ارائه شود و اندوخته های نظری آنها در موضوع الهیات، دین، فرهنگ و تمدن در دسترس محققان ایرانی زبان قرار بگیرد.

در انتهای کتاب، دو گزارش مهم از دو کتاب مهم تر در تفکر تمدنی در اسلام و در یهودیت نوشته شده است. گزارش اول را ـ که ترجمه و تلخیص کتاب اسلام تمدنی: پلی میان سنت و تجدد[۳] است ـ آقای رسول نوروزی فیروز و خانم فضّه خاتمی نیا تهیه کرده اند. این گزارش پیش از این در شماره ۱۴۰ آینه پژوهش منتشر شده است. این کتاب ـ که محققان و اندیشمندان مؤسسه بین المللی تفکر و تمدن اسلامی[۴] در دانشگاه بین المللی اسلامی در مالزی نوشته اند ـ حاوی فصل های مهمی در موضوعات تمدنی از منظر اسلامی است. گزارش دوم (پیوست شماره دو) تلخیص و ترجمه کتاب بسیار مهم مرادخای کاپلان با عنوان یهودیت به مثابه یک تمدن[۵] است که توسط راقم این سطور نوشته شده و اخیراً در مجله آینه پژوهش در شماره ۱۳۷-۱۳۸ منتشر گردیده است. امید است این مجموعه بتواند افق های نویی در نگرش های تمدنی فراروی محققان حوزه و دانشگاه قرار دهد و زمینه­ساز پژوهش هایی تازه در این زمینه باشد.

در این میان باید از استادان و مدیران پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قدردانی کنم، چه آنهایی که در نخستین گام در مجلات علمی مختلف (به ویژه نقد و نظر و آینه پژوهش) مقالات را منتشر و زمینه های اصلاح هر یک از آنها را فراهم کردند و چه کسانی که همواره در رویکردهای تمدنی مشوق ما بودند و گروه مطالعات تطبیقی و تمدنی به همت و عزم ایشان راه افتاد و چه همکاران علمی در شورای علمی گروه (حجج اسلام آقایان دکتر مهدی امیدی، دکتر مجتبی عبدخدایی، دکتر ذبیح الله نعیمیان، دکتر محمدتقی کرمی قمی، دکتر احمد رهدار، دکتر مصطفی جمالی، دکتر رضا خراسانی و جناب آقای عباس حیدری پور) که تک تک مقالات را خواندند و ملاحظاتشان را در مورد هر یک از مقالات به راقم این سطور متذکر شدند. همین طور از آقایان رسول نوروزی و هادی شکوری که در نمونه خوانی ها و دقت های متنی کمک شایانی کردند سپاسگزارم. از حجت الاسلام هادی قهار نیز که در بحث های مربوط به نگرش سیستمی اینجانب را مدد رساندند، تشکر می کنم. همچنین از جناب استاد حسن اعرابی سپاسگزارم که روی جلد را به خط زیبایشان آراستند. نهایتاً از حجت الاسلام والمسلمین آقای محمدتقی سبحانی که نظارت بر این مجموعه را برعهده گرفته اند و نکته های ارزنده ای را یادآور شدند قدردانی می کنم و توفیقات همه را از خداوند متعال خواهانم.

حبیب الله بابایی