728 x 90
728 x 90

جستارهای نظری در اسلام تمدنی

ابزار کتاب خوان

میتوانید کتاب را به صورت مجازی و صفحه به صفحه مطالعه نمایید

DMHOME_S04_0172_1 (1).jpg
جستارهای نظری در اسلام تمدنی
انتشارات
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ,
لینک خرید
---
زبان محتوا
فارسی , ...
DMHOME_S05_0333 (1).jpg
معرفی اجمالی :

این کتاب حاصل مجموعه مقالاتی است که با طرح و توافق قبلی بین مدیر مسئول پیشین مجله نقد و نظر (محمد تقی سبحانی) و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی (حبیب اله بابائی) در اختصاص شماره‌هایی از نقد و نظر به موضوع «الهیات و تمدن» صورت گرفته است. مجموعه این مقالاتِ الهیاتی و تمدنی، در چهار شماره 74، 75، 80، و 88 از مجله نقد و نظر در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد و سپس با ویرایش و البته تدوین جدید به صورت یک کتاب مستقل در موضوع «اسلام تمدنی» منتشر شد. بسیاری از مقالات گردآمده در یک فرایند گروهی و جمعی نوشته شده و سپس مورد ارزیابی و اصلاح قرار گرفته اند. نتیجه‌گیری به ‌رغم تفاوت‌های فرهنگی و دینی در جغرافیای تمدن اسلامی، عنصر پیوستگی در تمدن اسلامی برجسته بوده است. عناصر پیوستگی در تمدن اسلامی یکسان و در یک رتبه نبوده‌اند. برخی عناصر مانند قرآن به ‌مثابه متن زندگی، خاستگاه اصلی پیوستگی بوده است و برخی دیگر از عناصر متغیر و در حاشیه بوده‌اند. وجود قرآن به ‌مثابه منبع مشترک ایمانی مسلمانان موجب شد نوعی ذهنیت مشترک در اصول مشترک ایمانی به وجود آید و همگان در حداقل‌های مشترک و مؤثر به جهت ایمانی، خود عناصر وحدت دیگری را در میان فرهنگ‌های متنوع مسلمانان به وجود آورد. وجود شخص پیامبر در مدینة‌‌النبی یکی از مؤلفه‌های مشترک بود که توانست هم در دوره حیات خود و هم پس از آن به « نوعی مرجعیت فکری و فرهنگی » تبدیل شود. ذهنیّت مسلمانان در این مرجعیت در پرتو بهره‌مندی از سرچشمه وحیانی و نبوی تقویت شد. ذهنیت دینی مردم در صورت‌بندی تمدن دنیوی‌شان موجب تغییر در جهت زندگی‌شان شد و با تغییر در آرمان‌ها، همه ساحت‌های اجتماعی و فردی‌شان دگرگون شد. با وجود زمینه‌های دینی در میان مسلمانان، وحدت دینی و تمدنی در میان مسلمانان استمرار نیافت، بلکه با پیدایش اختلاف‌ها در مورد جانشینی پیامبر، شکاف‌های عمیقی در میان مسلمانان پدید آمد و ذهنیت دینی و شریعت‌گرایی را که مدت‌ها وحدت اسلامی را تضمین کرده بود، به‌تدریج از میان رفت ( See: Ibid , pp. 254 - 266 ) و با ظهور وهابی‌گری این تنش‌ها اوج گرفت. این مسئله را می‌توان نقطۀ شروع پارگی‌ها در درون دنیای اسلام تلقی کرد؛ اما زمینه‌های چنین اختلافی با ظهور مدرن‌سازی در غرب و ورود فرهنگ و تمدن غربی به دنیای اسلام و تضعیف کارکردهای دینداری در عرصه‌های اجتماعی و تمدنی، بریدگی‌های تازه و تشتت مضاعفی را بر دنیای اسلام تحمیل کرد و مسلمانان را به ‌رغم تمامی ظرفیت‌هایشان در تدبیر زیست فردی و اجتماعی‌شان درمانده کرد و آنها را در برابر هژمونی فرهنگی و تمدنی غرب به ‌نوعی از سرگشتگی کشانید. اگر‌ امروز‌ هاجسن زنده بود، فضای پرآشوب دنیای امروز اسلام را با ظهور داعش که ترکیبی از جریان مغول‌های شرقی و صلیبی‌های غربی است، بیشتر مورد توجه قرار می‌داد و ریشه‌های تاریخی شکاف‌های دنیای اسلام و تحمیل آن بر مسلمانان از سوی دنیای جدید غرب را منصفانه و منتقدانه مطالعه می‌کرد. الگوی فکری‌ هاجسن نیز در تأکید بر اصل تکثرات و ارتباط آن با عوامل هویت‌ساز مسلمانان و هم در تبارشناسی مسائل امروزین دنیای اسلام می‌تواند الهام‌بخش مطالعات جدید اسلام‌شناسی در دنیای غرب و به‌احتمال مشرق‌زمین باشد تا بلکه مسلمانان ریشه‌های اختلافات خود را درک کنند و ناخواسته در تلۀ تمدنی دنیای غرب نیفتند. تلۀ تمدنی غرب برای مسلمانان، نابودی آثار گذشته تمدن اسلامی و نیز اختلال در فرایند تمدنی جهان معاصر اسلام است که امید است بتوان با مطالعات تحلیلی از گذشته و حال تمدن اسلامی، گامی مؤثر در جهت حل این دشواری‌ها برداشت.

معرفی کتاب

سخنی با خواننده

ضرورت دینی و اجتماعی تمدن شناسی و تمدن سازی در ایران پس از انقلاب همواره مورد توجه مؤسسان و مهندسان نظام جمهوری اسلامی بوده است. با وجود این ادبیات تمدنی عالمان و فقیهان فرهنگ و سیاست در جمهوری اسلامی ثابت نبوده و تطورات مختلفی داشته است. واژه «تمدن» در ادبیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی به بیشتر حالت نفی و سلب داشته است و ایشان با به کارگیری واژۀ تمدن به انکار تمدن غرب و تمدن مورد ادعایی نظام شاهنشاهی در کتاب به سوی تمدن بزرگ پرداختند (امام خمینی، ۱۳۷۸، صص۳۶۹ و ۴۰۸-۴۱۱). در یک نگاه، با توجه به جایگاه تاریخی و نقش بنیانگذاری امام در انقلاب، به نظر می رسد تأسیس حکومت اسلامی پروژه فکری ایشان بوده است و نه کلیت تمدن اسلامی، در نگاهی دیگر و با توجه به عبارت های دیگر ایشان که اسلام را در اعلامرتبه تمدن میدانند (همان، ج۱، ص۳۰۱) یا تمدن مسلمانان را فوق تمدنها میدانند (همان، ج۱، ص۳۷۴) یا اینکه بر تمدن الهی تأکید میکنند (همان، ج ۶، ص ۳۴۳)، به جنبه های ایجابی تمدن به اختصار اشاره دارند؛ ولی چون دوره رهبری ایشان از آغاز نهضت تا رحلت، دوره تأسیس و نه تفسیر و تفصیل گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی بود، ایشان فرصتی نیافتند که به تفصیل به جنبه های ایجابی تمدن اسلامی نیز ورود کنند. با این همه و به رغم ادبیات سیاسی و سلبی أمام در موضوع تمدن، به لحاظ مبانی فکری و اندیشه های جامع اجتماعی، سیاسی، فلسفی و عرفانی شان، نمی توان امام را مبدع یا یک مؤسس تمدنی به حساب نیاورد. با توجه به اینکه رویکرد تمدنی را می توان متشکل از پنج عنصر نگرش نظام مند به معرفت دینی، اصول گرایی در حوزه فهم دین و توسعه گرایی در حوزه تحقق دین، تکامل در روش اجتهاد و تجدید نظر در روش علوم، ضرورت تدوین الگوهای اجتماعی و پی ریزی تمدن نوین اسلامی (سبحانی، ۱۳۸۵: ص ۲۹۵-۳۰۱) در نظر گرفت، بی شک باید امام را یک نظریه پرداز و بلکه یک مؤسس تمدنی به شمار آورد. از نظر برخی محققان اساسا شاخصه های اندیشه تمدن گرا را در آرا و عملکرد امام خمینی بیش از هر جای دیگر می توان جستجو کرد. ایده ها و طرح های امام در مورد انقلاب فرهنگی، وحدت حوزه و دانشگاه، اتحاد امت اسلامی، نقش زمان و مکان در اجتهاد، ولایت مطلقه فقیه و احکام حکومتی و سرانجام تفسیر حکومت به عنوان فلسفه عملی فقه، همگی نقطه های عطف در اندیشه تمدن گرا و مهندسی تمدنی بوده است (همو، ۱۳۸۶، ص ۲۶۶). |

پس از امام راحل ادبیات سلبی تمدن که بیشتر معطوف به سلب و نفی تمدن غرب – به ویژه ابعاد سیاسی و اخلاقی غرب – بود، در سخنان رهبر معظم انقلاب ادامه یافت و در عین حال از سال ۱۳۷۰، ادبیات ایجابی تمدن در گفته های ایشان آغاز گردید. پس از دو سال از سخنان رهبری در باب ضرورت تمدن سازی و صورت بندی تمدن اسلامی، نظریه چالش برانگیز هانتینگتون درباره برخورد تمدن ها – به صورت یک مقاله در سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳م) – و سپس به صورت یک کتاب در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶م) منتشر شد. در سی ام شهریور ۱۳۷۷ سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران در ادامه نظریه روژه گارودی و در واکنش به نظریه هانتینگتون، طرح گفتگوی تمدنها را در سازمان ملل مطرح کرد. همزمان گفتمان تمدنی در ادبیات رهبر معظم انقلاب ادامه یافت و ایشان از سال ۱۳۷۹ با مخاطبان بیرونی و گاه خارجی، بر مسئله گفتگوی تمدنها تأکید کردند و با مخاطبان داخلی نیز درباره تأسیس تمدن و فرایند ساخت تمدن سخن گفتند.

هر میزان ادبیات تمدنی در میان عالمان و فقیهان اجتماع و سیاست در ایران اوج گرفت، برخی جریان های روشنفکری که کرنش در برابر غرب را امری گریزناپذیر و فرایند سکولاریزاسیون شرقی را راه برون رفت از عقب ماندگی می دانستند، پرداختن به نگاه تمدنی و ضرورت تمدن سازی را نفی کردند و ناروا شمردند. از نظر روشنفکران سکولار، اساس نظریه تمدن اسلامی و پروژه تمدن سازی، حداکثری ترین نظریه در موضوع رابطه دین و زندگی تلقی می شود. این رفض و انکار، بیشتر بدان سبب بود که جریان روشنفکر سکولار کاملا واقف بود که اساسا تمدن، یک واژه فراخ و جامع است که بسیاری از حوزه های اجتماعی را پوشش می دهد (۲۹۸٫ Mazlish

, ۲۰۰۱ , p ) و سخن گفتن از تمدن اسلام به معنای آوردن دین در کلانترین عرصه زندگی اجتماعی است.

بر پایه همین تلقی از تمدن به مثابه کلانترین واحد اجتماعی، صف بندی هایی در قبال این موضوع شکل گرفت. صف کشی در موضوع «تمدن» بدان جهت بود که از منظر هر دو طیف موافق و مخالف، فساد و صلاح در این عرصه می تواند در مقیاس بسیار بزرگی اثرگذار باشد. اگر تمدن کلانترین نظام مناسبات انسانی است، اصلاح آن موجب اصلاح حوزه های مختلف انسانی و اجتماعی می شود؛ همان طورکه خرابی و فساد آن نیز حوزه های وسیع اجتماعی و فرهنگی دنیای انسانها را به فساد میکشاند؛ نیز همان طورکه جنگ میان تمدنها می تواند بسیار مصیبت بار و خطرناک باشد، گفتگوی میان تمدنها یا تعارف بین تمدنها نیز بسیار سازنده تر از گفتگوی میان دو کشور یا حتی دو ملت خواهد بود و همین طور اگر تمدن همان بزرگ ترین واحد اجتماعی است،

١. ایشان در سال ۱۳۷۸ در دیدار با وزیر امور خارجه و نمایندگان سیاسی ایرانی در خارج از کشور بر اهمیت گفتگو

با تمدن ها – نه با دولتها و ماموران سرویس های اطلاعاتی – تأکید کردند.

آنگاه هر دینی – انسانی یا الهی – که تمدنی بشود، بزرگ ترین و مؤثرترین دین در وسیع ترین قلمرو اجتماعی خواهد بود. اسلام هم اگر بخواهد به مثابه یک دین، بزرگ ترین باشد و هویت اسلامی مسلمانان در مقیاس یک امت را محفوظ بدارد، باید در قالب یک تمدن، تجلی پیدا بکند. اینها همه ضرورت دانش و بینش تمدنی را معلوم میکند؛ افزون بر اینکه اگر تمدنی مانند تمدن اسلامی بخواهد در برابر هجمه فرهنگی و تمدنی دیگر تمدنها مانند تمدن غرب مقاومت کند و از هویت تاریخی، دینی و فرهنگی

خود حفاظت کند، ناگزیر باید در فرایند تمدنی این مقاومت را فعال سازد، وگرنه در برابر هجمه های تمدن مسلط از میان خواهد رفت و این ضرورت دیگری برای تفکر و نگرش تمدنی در دنیای معاصر مسلمانان است. (بر اساس همین نگاه است که مرادخای کاپلان در کتاب یهودیت به مثابه تمدن بقای یهودیت به مثابه دین را وابسته به تأسیس تمدن یهود در آمریکا میداند تا بتواند از هویت دینی و یهودی در برابر مدرنیته مسیحی و مدرنیته سکولار محافظت کند (Kaplan , 1994 , pp . xxv – xxviii)

با این همه ضرورت و اهمیت، ماهیت تمدن اسلامی و مبانی و ابعاد آن همچنان در ابهام مانده و تکثر در گفتار، جز به پراکندگی در معنا و ماهیت تمدن و تمدن اسلامی نیفزوده است. آشفتگی در ادبیات تمدنی و مبانی و اصول آن موجب شده است اولویتها در تصمیم گیری های کلان در دنیای اسلام مغفول ماند و متن و حاشیه و اصول و فروع تمدن اسلامی درهم بیامیزد؛ از این رو گاه بر معنویت و تمدن معنوی تأکید شده، گاه بر علم و پیشرفت به مثابه محور و ملاک فرایند تمدنی اصرار گردیده و گاهی نیز بر اقتصاد و محوری بودن آن در تمدن اسلامی پافشاری شده است.

در همین راستا و در جهت پاسخ به برخی ابهام های نظری و الهیاتی در موضوع تمدن، این جانب با استقبال از ایده حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی سبحانی مدیر مسئول محترم فصلنامه نقد و نظر) و همراهی و مساعدت حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیرضا آل بویه، موضوع «اسلام و تمدن» را در یک رویکرد نظری و الهیاتی و گاه تاریخی در چهار شماره مجزا به بحث و بررسی عالمانه محققان و پژوهشگران حوزه «تمدن اسلامی» گذاشتم و مقالات فاخری را در این باب گردآوری کردم که حاصل آن در شماره های ۷۴-۷۵، ۸۰ و ۸۸ منتشر گردید و سرانجام به صورت کتاب حاضر به علاقه مندان، استادان و دانشجویان تقدیم شد. آنچه در این مجموعه گردآوری شده، صرف مجموعه مقالاتی نیست که هریک از نویسندگان آن را در حیات خلوتشان نوشته باشند؛ بسیاری از مقالاتی که در این مجموعه گردآوری شده، علاوه بر عبور از ارزیابی های علمی و البته سختگیرانه مجله، در جلسات دفاعیه گروه، مورد نقد و بررسی قرار گرفته، آن گاه نتیجه گفتگوهای علمی و آکادمیک در هریک از مقالات اشراب گردیده است. این فرایند جمعی در پژوهش های فردی، محتوای هریک از مقالات را ترقی داده و آنها را نسبت به بسیاری از نوشته های مختلفی که امروزه نوشته می شود، ممتاز و متمایز ساخته است.

این مجموعه مقالات در کتاب حاضر در محورهای ذیل دسته بندی شده و یکجا به محققان تمدنی تقدیم می شود: در بخش اول که مربوط به مفهوم و ماهیت تمدن است، مقالات ذیل کنار هم قرار گرفته است: ۱. مقاله «تمدن به مثابه سطح تحلیل» از دکتر رسول نوروزی فیروز که در شماره ۸۰ نقد و نظر به چاپ رسیده است. ۲. مقاله «گفتمان به مثابه روش شناسی مطالعه تمدن» از دکتر عبدالمجید مبلغی که در شماره ۸۸ نقد و نظر انتشار یافت. ۳. «دولت مدرن، دولت تمدنی» متعلق به دکتر مجتبی عبدخدایی است که در شماره ۷۵ به چاپ رسید.

در بخش دوم کتاب مقالاتی مرتبط با موضوع «اسلام و تمدن» با رویکرد نظری جمع آوری شده است که شامل مقالات ذیل است: ۱. مقالۀ «تنوع اسلامی در فرایند تمدنی» که در شماره ۸۸ به قلم نویسنده منتشر شد. ۲. «تأمل در امکان، مفهوم و ماهیت تمدن اسلامی در عصر غیبت» عنوان مقاله دیگری است که توسط دکتر رهدار نوشته شده و در شماره ۷۵ فصلنامه انتشار یافت. ۳. مقاله دکتر سید علیرضا واسعی نیز در همین موضوع با عنوان «امکان تمدن اسلامی در دنیای کنونی؛ نگاهی به مبانی و ظرفیت ها» است که در شماره ۸۸ به چاپ رسید. ۴. مقاله دکتر عباس ایزدپناه و دکتر احمد شاکرنژاد با عنوان «ضرورت نگاه تمدنی به مفهوم معنویت» در شماره ۷۵ به چاپ رسیده است.

بخش سوم کتاب، مقالات مربوط به اسلام و تمدن» با رویکرد تاریخی است که در آن سه مقاله توسط استادان تاریخ و تمدن به نگارش در آمده است: ۱. مقاله اول را دکتر علی بیات نوشته اند با عنوان «بایسته های دوره بندی تمدن اسلامی». این مقاله در اولین ویژه نامه تمدنی نقد و نظر (شماره ۷۴) به چاپ رسید. ۲. مقاله «کارکرد تمدنی قرآن: یک بررسی مقدماتی در قلمرو تمدن پیشین اسلامی» متعلق به دکتر محسن الویری است که در شماره ۸۰ فصلنامه به چاپ رسید. ۳. مقاله نهایی این بخش نیز توسط دکتر الویری نوشته شده است با عنوان «اعتدال گرایی در گستره تاریخ تمدن اسلامی» که در شماره ۷۵ انتشار یافته است.|

در بخش چهارم این کتاب مقاله های مربوط به «علوم اسلامی و تمدن» گردآوری شده است که مقاله نخست آن با عنوان «ظرفیتهای دانش کلام در مطالعات تمدنی» توسط حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی سبحانی نوشته شده و در شماره ۷۵ به چاپ رسیده است. مقاله دوم از این بخش متعلق است به حجت الاسلام و المسلمین سید یداله یزدان پناه با عنوان «ظرفیتهای عرفان اسلامی در تمدن زایی» که در شماره ۸۰ انتشار یافت. شایان ذکر است هر دو مقاله فوق توسط حجت الاسلام عباس حیدری پور تقریر و تدوین گشته است. مقاله سوم از بخش چهارم هم متعلق است به نویسنده این سطور که با عنوان «مقوله “تمدن” در طبقه بندی علوم اسلامی» در شماره ۷۵ نقد و نظر چاپ شده است.

در بخش نهایی دیدگاه های تمدنی اندیشمندان مسلمان و گاه غیر مسلمان گردآوری گردیده که مقالات ذیل به ترتیب در آن جمع شده است: ۱. مقاله «تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیت الله خامنه ای: چیستی و چگونگی تکامل تمدنی جمهوری اسلامی ایران» از دکتر محمدرضا بهمنی؛ ۲. «تعقل و تدین در ساحتهای تمدن از منظر حکیم متاله جوادی آملی» از دکتر مهدی امیدی؛ ۳. «مهندسی تمدن اسلامی از منظر سید منیر الدین حسینی الهاشمی» از دکتر مصطفی جمالی؛ ۴. «در جستجوی مدرنیته اسلامی (بررسی و نقد اندیشه های تمدنی بدیع الزمان سعید نورسی)» از دکتر رسول نوروزی فیروز؛ ۵. «بررسی کلی مفاهیم پایه تمدن اسلامی در اندیشه مالک بن نبی» از حجت الاسلام و المسلمین نجفعلی (محمدعلی میرزایی؛ ۶. «همزادی دین و تمدن: بن مایه انگارههای تمدنی سید حسین نصر» از حجت الاسلام عباس حیدری پور؛ ۷٫ الهیات اجتماعی و تمدن اسلامی (بررسی آرای محمد فتح الله گولن درباره تمدن اسلامی) از دکتر رسول نوروزی فیروز؛ ۸. «” پیوستگی” در تمدن اسلامی (بررسی نظریه مارشال هاجسن)» از راقم این سطور. غیر از مقاله شماره ۷ که در شماره ۸۸ چاپ شد، بقیه مقالات فوق در ویژه نامه نظریات تمدنی اسلامی در شماره ۷۴ انتشار یافت. امید است آنچه در این مجموعه گرد آمده است، درآمدی مؤثر باشد بر آغاز پژوهش هایی عمیق تر و کامل تر در نسبت بین اسلام و تمدن.

مجموعه حاضر با عنایت و توفیق خداوند متعال، حاصل همراهی محققان و استادان محترمی است که در تهیه و تامین قطعات این کتاب بسیار صبور و متواضع بودند و ملاحظات و پیشنهادهای متعدد را با روی باز قبول کرده و مکرر اصلاحاتی را در نوشته خود اعمال نمودند. اگر نبود این روحیه و همراهی و وسواس علمی، هرگز این مقالات در این سطح پیشرفته شکل نمی گرفت. علاوه بر نویسندگان و پژوهشگران، باید از مدیر مسئول فصلنامه نقد و نظر، سردبیر محترم و دیگر دست اندرکاران مجله مخصوصا آقایان ذوالفقار ناصری (دبیر تحریریه) و علی جامه داران (کارشناس اجرایی) تشکر کنم که در طول سه سال گذشته به گونه های مختلف با ما همراهی کردند تا کار با درایت و وزانت به نتیجه رسید؛ همین طور از همکاران مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی آقایان دکتر رسول نوروزی (مدیر گروه مطالعات تمدنی)، دکتر سید محمد کاظمی قهفرخی(رئیس پیشین اداره پژوهش)، آقای محمد حسن ترابی پوده (رئیس کنونی اداره پژوهش) و آقای حسین محمدهاشمی (کارشناس گروه مطالعات تمدنی) که در مراحل آماده سازی کتاب به جد ما را همراهی کردند سپاسگزارم؛ همین طور باید از ریاست محترم پژوهشگاه حجت الاسلام و المسلمین دکتر لک زایی، معاونت محترم پژوهشی حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر یعقوب نژاد و اداره محترم نشر پژوهشگاه قدردانی کنم که به همت و تلاش آنها این کار آماده نشر شده و به علاقه مندان و محققان تمدن تقدیم گردید.

حبیب اله بابائی