مفهوم تمدنی عمران  و ساخت آن 

اهمیت تمدن تنها در مظاهر عمران نیست، بلکه در توانایی آن برای کمک به توسعه بشریت و دستیابی به عدالت و ارزش‌های انسانی است. بنابراین، ساختن تمدن مستلزم فراهم بودن شرایط اولیه است که توانایی آن را برای تداوم و نوآوری افزایش می‌دهد تا عمران شاهد شکوفایی فرهنگی و تجسمی از ارزش‌ها و اصول جامعه باشد.


عمران مفهومی گسترده است که برای دستیابی به معانی تمدن بشری از ساخت مادی فراتر می‌رود. به عمران از زوایای متعدد نگریسته می‌شود؛ برخی آن را صرفاً مظهر ساخت و ساز مادی می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را پدیده‌ای جامع می‌دانند که اندیشه و ارزش‌ها را در بر می‌گیرد و آن را پایه و اساس تمدن می‌دانند. این نوشته درک جامعی از عمران و معانی آن و تبیین مبانی و عناصر آن که پشتیبان ساخت تمدن‌ها هستند ارائه می‌کند.


عمران: بین ساخت مادی و نفوذ فرهنگی

عمران (در یکی از ابعاد آن) با مفهوم ساخت کالبدی متجلی می‌شود؛ یعنی ساختن ساختمان‌ها و جاده‌ها و خیابان‌هایی که شهرها را تزیین می‌کند. این ظاهر مادی نمایانگر تصویر روشنی از یک رنسانس اقتصادی است، زیرا در شهرهای پیشرفته‌ای مانند دبی که از طریق ساخت و ساز خود سطوح پیشرفته سرمایه‌گذاری و زیرساخت‌ها را در بر می‌گیرد، به وضوح قابل مشاهده است. این شکل عمران با توانایی کشورها در سرمایه‌گذاری پول در توسعه و ساخت و ساز مرتبط است و بازتابی ملموس از ثروت اقتصادی است. اما این عمران به تنهایی بیانگر تمدن نیست؛ این صرفاً نتیجه پیشرفت مالی و فنی است که ممکن است لزوماً منعکس کننده پیشرفت فکری و فرهنگی نباشد.


جنبه‌های فکری و معنوی

وقتی عمران از زاویه وسیع‌تری نگریسته شود، فراتر از ساختار مادی می‌رود و اندیشه و ارزش‌ها را در بر می‌گیرد. عمران تمدنی در فرهنگ جامعه، سبک زندگی و فلسفه ساخت اجتماعی و سیاسی متجلی می‌شود. این مفهوم جامع تمدن واقعی را تشکیل می‌دهد؛ جایی که تمدن یک پیامد فرهنگی برآمده از ارزش‌ها و ایده‌هاست که هویت جامعه را منعکس می‌کند و حضور جهانی آن را تعیین می‌کند.

تمدن فقط ساخت مادی نیست، بلکه توانایی تأثیرگذاری و مشارکت در مسائل جهانی است. کشورهایی مانند چین با محصولات و بروندادهای فرهنگی و فنی خود در خط مقدم حضور جهانی و شاهد تمدن هستند که مؤید نقش فعال آنها در شکل دادن به زندگی مدرن است و از مفهوم «شاهدان تمدنی» حمایت می‌کند که بیانگر وجود بینش ملی است که به دنبال کمک مؤثر به تمدن بشری است.


مفهوم تمدن در بستر جهانی

واژه تمدن در قرن نوزدهم در ادبیات اروپایی برای بیان پیشرفت در مقابل وحشی‌گری ظاهر شد. اروپایی‌ها خود را «متمدن» توصیف می‌کردند، در حالی که سایر مردمان «غیر متمدن» در نظر گرفته می‌شدند.

با توسعه، مفهوم تمدن بیانگر کل فرهنگ هر جامعه شده است؛ یعنی محصولات مادی و معنوی آن که استفاده رایج فعلی است. تمدن در اینجا فرهنگ جامعی است که شامل ارزش‌ها، آداب و رسوم و نظام‌های فکری و هنری است که یک جامعه را از جامعه دیگر متمایز می‌کند.

واژه تمدن نیز برای اشاره به گذار از زندگی روستایی شبانی به زندگی ساکن شهری به کار می‌رفت؛ جایی که ساخت و ساز و سازماندهی. این استفاده نشان‌دهنده تغییر در سبک زندگی بدون توجه به مشارکت‌های فرهنگی یا فکری بود.

معانی تمدن با توجه به زاویه دید اتخاذ شده تغییر می‌کند. برخی تمدن را مشروط به دین می‌دانند، چنان‌که در بینش اندیشمندانی مانند سید قطب که تمدن اسلامی را به دلیل ارتباط با ارزش‌های معنوی که در تمدن‌های مادی وجود ندارد، تمدن واقعی می‌دانستند.

باید بین «تمدن» که بیانگر مشارکت در شکل‌دهی جامعه بشری است و «شهرنشینی» که تنها به زندگی در شهرها و پیچیدگی‌های آنها اشاره دارد، بدون در نظر گرفتن مشارکت‌های فرهنگی و فکری، تمایز قائل شد.


ارکان اساسی تمدن‌سازی

برای دستیابی به یک ساخت تمدنی جامع، باید مجموعه‌ای از شرایط اصلی وجود داشته باشد که عبارتند از:

ایده انگیزشی کنش تمدنی: تمدن ابتدا بر یک ایده مرکزی استوار است که جامعه را تحریک می‌کند و چشم‌انداز روشنی از دستاوردهایی که باید در همه سطوح به دست آیند را تعیین می‌کند.

حامل تمدنی: تمدن‌سازی مستلزم حضور گروهی آگاه است که به اصول تمدن باور داشته و آماده فداکاری‌های لازم برای رسیدن به این اصول در جامعه هستند و در نخبگان فرهنگی و سیاسی که در ساختن دولت مشارکت دارند، متبلور می‌شود.

شرایط تاریخی مناسب: شرایط تاریخی یکی از عوامل اساسی پیدایش تمدن‌ها را تشکیل می‌دهد. انرژی‌ها و توانایی‌ها آزاد می‌شوند که محیط مناسب در دسترس باشد، همان‌طور که در یونان باستان اتفاق افتاد و به لطف شرایط تاریخی مساعد شکوفا شد.

هماهنگی اجتماعی: ایجاد تمدن مستلزم درجه‌ای از هماهنگی اجتماعی است که ثبات را تضمین می‌کند و فرصت‌هایی را برای توسعه فراهم می‌کند. بدون این اجماع، تلاش‌های تمدنی دچار تزلزل شده و دستیابی به اهداف مورد نظر دشوار می‌شود.

نسل رهبری: تمدن نمی‌تواند شکوفا شود مگر اینکه رهبران الهام‌بخش وجود داشته باشند که پرچم تغییر را حمل کنند و به توسعه جوامع در نسل‌های متوالی ادامه دهند. توانایی جامعه برای تولید رهبران جدید و مؤثر، شانس تداوم و پیشرفت آن را دو چندان می‌کند.

تعامل با جهان خارج: تمدن نمی‌تواند جدا از دنیای اطراف شکوفا شود؛ نیاز به تعامل با نیروهای دیگر و انطباق با شرایط اطراف دارد. توانایی رقابت و آموختن از تجربیات دیگر، جایگاه تمدن را ارتقا می‌دهد و به آن در مواجهه با چالش‌ها قدرت می‌بخشد.


نتیجه‌گیری

عمران مفهومی جامع است که بیش از یک ساخت مادی را در خود دارد؛ این بیانگر هویت فرهنگی و مشارکت انسانی در راهپیمایی تمدن است. اهمیت تمدن تنها در مظاهر عمران نیست، بلکه در توانایی آن برای کمک به توسعه بشریت و دستیابی به عدالت و ارزش‌های انسانی است. بنابراین، ساختن تمدن مستلزم فراهم بودن شرایط اولیه است که توانایی آن را برای تداوم و نوآوری افزایش می‌دهد تا عمران شاهد شکوفایی فرهنگی و تجسمی از ارزش‌ها و اصول جامعه باشد.

نویسنده: دکتر جاسم السلطان

منبع: سایت الصفوة للدراسات الحضارية

35note مرتبط

  •  

    نام

  •   35

    دسته بندی نشده

  •   4

    ایران

  •   1

    مصر

  •   7

    فارسی

  •   5

    عربی

  •   4

    آسیا

  •   1

    آفریقا

  •   1

    دانشگاه باقرالعلوم (ع)

  •   2

    پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

  •   8

    پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

  •   1

    پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

  •   1

    پژوهشکده شهید صدر

  •   1

    مرکز الحضارة للدراسات و البحوث

  •   1

    مركز الصفوة للدراسات الحضارية

  •   2

    مؤسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی (متا)

  •   8

    1402

  •   12

    1403