728 x 90
728 x 90

فن دریانوردی صدر اسلام، قدرت دریایی تمدن اسلامی

فن دریانوردی صدر اسلام، قدرت دریایی تمدن اسلامی

چون مسلمانان به کشورداری رسیدند و ملتهای دیگر خدمت آنان را گردن نهادند و در زیر فرمانروایی آنان واقع شدند، هر هنرمند و صنعتگری فراخور هنر و فن خود به مسلمانان تقرب جست و مسلمانان در نیازمندیهای دریایی، گروهی از ملاحان بیگانه را از ملل گوناگون استخدام کردند و در فن دریانوردی و کشتیرانی به تمرین پرداختند و رفته رفته شیفته آن شدند تا بدین وسیله جهاد کنند و به ایجاد کشتیها و نبرد با ناوهای بزرگ همت گمارد. و نیروی دریایی خویش را مملو از مردان جنگی و انواع سلاحها کنند. بخشی از این ناوگانها را برای جنگ با کفاران و بخش دیگرا را برای حفاظت از سواحل خود در شام، آفریقا و اندلس اختصاص دادند.(۱)
 
در زمینه انسانی، پس از ورود مسلمانان به آفریقا و اروپا، بزرگترین ملتی که در فتوحات اسلامی در اروپا و اسپانیا مسلمانان را یاری کردند، بربرها بودند. این مردم در کوههای اطلس و نواحی پراکنده آنجا از مصر تا اقیانوس اطلس و از دریای مدیترانه تا سودان سکونت داشتند. اینها وقتی به اسارت مسلمانان درآمدند، در فتوحات بعدی، مسلمانان را یاری دادند.(۲)
 
در تسلیحات، مسلمانان از انواع کشتیها که به منظور کارهای مختلف سازمان رزم ساخته شده بود، استفاده می کردند. «الشونی» بزرگترین ناو جنگی بود. دارای ۴ برج که هم برای دفاع و هم برای هجوم به کار برده می شد و بر فرازشان منجنیق بود. این رزمناو در حکم رزمناو فرماندهی بود و ماهرترین ناویان را داشت.
 
الحراقه» برای پرتاب آتش، «ذوالبطس» جهت کارهای امدادی، «عشاریات» برای عملیات سرعتی، «الدرمونه» برای امدادهای پزشکی، «اللجام» جهت سوراخ کردن ناوهای دشمن، از جمله کشتیهای مورد استفاده مسلمانان در مدیترانه بودند. (۳)
 


«آتش یونانی» اسلحه ای بود که در قرن هفتم میلادی رومیان به کار می بردند تا اینکه مسلمانان ساخت آن را فرا گرفتند و پس از تهیه، آن را «نفت جهنده» نام گذاشتند. این اسلحه ترکیبی بود از گوگرد و پارهای املاح شیمیایی و مواد روغنی که آن را به شکل مایع درآورده و در استوانه می ریختند و در جلو کشتی می آویختند و همین که به دشمن می رسیدند، آن مواد را آتش زده و به شکل کره های نورانی پرتاب می کردند. گفته اند که علت عدم توفیق مسلمانان در حملات اولیه به قسطنطنیه و شهرهای روم، استفاده رومیان از این سلاح علیه آنان بوده است.(۴)
 
پس از ورود مسلمانان به دریای مدیترانه، آنان نتایج تجربیات خود در اقیانوس هند را به آنجا منتقل کردند. در اقیانوس هند بود که بادبانهای لاتین (علی رغم نام غربی آن) برای اولین بار توسط مسلمانان اختراع شد. آنان نوعی کشتی به نام «کاراول» را به مدیترانه بردند که قادر بود در برابر باد مخالف مقاومت و آنگاه حرکت کند. اروپائیان با کامل کردن این کشتیها به پیمودن اقیانوسها و مسافرتهای دریایی دست زدند و اکتشافات بزرگی بخصوص توسط اسپانیاییها و پرتغالیها صورت گرفت. (۵)
 
در همین دوره نیز مسلمانان از چراغ دریایی که استوانه بزرگی برای راهنمایی کشتیهای شب پیما بود، استفاده می کردند.(۶)
 
نقش علم جغرافیا در پیشرفت قدرت دریایی : یکی از وجوه توسعه و ترقی تمدن اسلامی، رویکرد مسلمانان به دریاها و موفقیتهایی است که به ظهور رساندند. در این راه، علم جغرافیا مقدمه ای بر شالوده چنین تمدنی شد؛ به نحوی که می توان پیشرفت آنان در این علم را که موازی با توسعه قدرت دریایی بود، موجب اکتشافات بزرگ دریایی، ترقی فنون دریایی، سازماندهی نظامی در دریاها، شناخت راههای دریایی و تدوین راهنامه ها، ترسیم نقشه های جغرافیایی و در یک کلام پیشرفت در تمدن بشری دانست.
 
البته گرایش مسلمانان به جغرافیا هم زمینه‌ها و دلایل متعددی داشت: سفارشات شریعت مقدس به سیر در ارض و تدبر در احوال کائنات و تأمل در اسرار آیات الهی، فتوحات درخشان اسلامی و آشنایی با سرزمینهای جدید، وجود راههای بری و بحری در قلمرو وسیع اسلامی، توسعه قلمرو اسلامی و نیاز به جمع آوری اطلاعات از سرزمینهای مجاور برای مقاصد نظامی، جنب و جوش بازرگانان، سیاحان و حاجیان را میتوان در این زمره دانست.
 
مسلمانان در جغرافیا پیرو نظریه «بطلمیوس» (منجم، جغرافیدان و ریاضیدان قرن ۲ میلادی در اسکندریه) بودند و کتاب او شالودۀ علم جغرافیا در بین آنان بود. اما اطلاعات جدید خود را به معلومات جغرافیایی بطلمیوس افزودند و نقشه های صحیحتری نسبت به یونانیان ترسیم کردند. (۷)
 
عصر درخشان جغرافیا در حوزه اسلامی در قرن سوم هجری / نهم میلادی با ظهور اندیشمندانی همچون «یعقوبی»، «ابن خرداد» و «ابن فقیه» آغاز می شود. یعقوبی را به خاطر شهرت کتابش (البلدان) معلم جغرافیای مسلمین می نامند و کتابش قدیمیترین کتاب در این زمینه است که از مسلمانان در دست است.(۸)
 
در همین قرن بود که از برکت برقرار شدن دستگاه برید (چاپار) و نیازمندی به شناختن راه‌های ارتباطی استانهای مختلف با یکدیگر، مجموعه تألیفاتی به نام «المسالک» (راهها و کشورها) تدوین شد که در آن ضمن بیان عوارض طبیعی، به توصیف وضع راهها، بنادر، انواع حرفه‌ها، آداب و رسوم و تاریخ مناطق مختلف می پرداختند و نقشه هایی بدان ضمیمه می کردند. بزرگانی چون «ابن خردادبه»، «کندی» و در قرنهای بعد «اصطخرى» و «ابن حوقل» مؤلفین چنین آثار گرانبهایی بودند.(۹)
 
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۲.
۲٫ تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، ص ۳۸.
۳٫ سرگذشت اسلام و سرنوشت انسان، روژه دو باسکیه، ترجمه کسمایی، ص ۱۳۳ – ۱۳۲.
۴٫ تاریخ تمدن اسلامی، جرجی زیدان، ترجمه جواهرالکلام، ج ۱، ص ۱۸۳
۵٫ نفوذ اسلام در اروپای قرون وسطی، ابوالفضل عزتی، ص ۵۷.
۶٫ تمدن اسلامی در قرن ۴ هجری، آدم متز، ص ۲۴۴.
۷٫ مبانی جغرافیای انسانی، جواد صفی نژاد، ص ۴، ۵.
۸٫ مبانی جغرافیای انسانی، جواد صفی نژاد، ص ۴، ۵.
۹٫ علم و تمدن در اسلام، سید حسین نصر، ترجمه آرام، ص ۱۸۹

منابع اسلامی، نخستین حضور مسلمانان در پهنه دریاها و اقیانوسها را سال پنجم بعثت میدانند. در این سال گروهی از مسلمانان (حدود ۱۵ نفر) به دستور نبی گرامی اسلام  (صلی الله علیه و آله وسلم) و به سرپرستی «عثمان بن مظعون» پنهانی از مکه بیرون رفته و از طریق بندر شعیبه (جده فعلی) با دو کشتی بازرگانی از راه دریای سرخ خود را به حبشه رساندند.(۱)

شاید برای اینان که در قالب یک گروه ساده و فاقد تجهیزات نظامی چنین حرکتی را آغاز کردند، قابل تصور نبود که روزی بر مهمترین دریاها و حساسترین تنگه ها و آبراه‌های استراتژیک جهان حکمروایی کنند. اما این مهم در نتیجه عنایات خاص الهی، غیرت، شهامت، شهادت طلبی، اعتماد به نفس، مهارت جنگی، سازماندهی نظامی وخودکفایی تسلیحاتی مسلمانان به انجام رسید.

پس از رحلت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله وسلم) و غروب آفتاب رسالت، سیاست و مرام خلفای اول و دوم در مخالفت با حرکت دریایی مانعی بزرگ در تجلی قدرت دریایی اسلامی بود؛ به نحوی که فرزند خطاب، آب را کافری خیانت پیشه می دانست که وفای آن ندارد تا مسلمانان بر آن سوار شوند.(۲)

با این حال تحرکات دریایی مختصری صورت پذیرفت که سرپلی برای فتوحات دریایی بزرگ مسلمانان و چشم اندازی زیبا در این زمینه بود. در همین راستا، در سال ۱۹ هجری مسلمانان از طریق حاشیه مدیترانه و شبه جزیره سینا وارد مصر شدند، شهر اسکندریه مرکز مصر و بزرگترین بندر مدیترانه را در کنترل خویش درآوردند و از این راه بر قسمتی از آفریقا دست یافتند.

با فتح مصر، مسلمانان که سرزمین اصلیشان ساحل شرقی دریای سرخ بود، ساحل غربی آن را هم در اختیار گرفتند و بین مصر و حجاز ارتباط دریایی برقرار شد و بتدریج پس از موافقت خلیفه سوم با جنگ دریایی، مسلمانان به سمت مدیترانه گسیل شدند. بنابراین فتح مصر، شام و فلسطین گامهای آغازین بروز قدرت دریایی اسلامی شد.(۳)

دریای مدیترانه به عنوان آوردگاه مسلمانان، بستر قدرت دریایی آنان نیز بود. این دریا از جهات سیاسی، نظامی و اقتصادی جایگاه خاصی در معادلات قدرتهای آن عصر داشت و از لحاظ سیاسی در نقطه ای واقع شده بود که امروز آن را مرکز و نقطه اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا میدانیم؛ لذا هر قدرتی که بر مدیترانه حاکم می شد، بر شهرهای ساحلی سه قاره و از آنجا بر نقاط مهم داخلی آنها مسلط می شد. مسلمانان با در این حساسیت سعی کردند تا بیزانس را چونان دولت ساسانی منهدم کنند، ولی چون در این راه موفق نشدند، اقدام به جلوگیری از نفوذ آنها از راه دریا کردند و آنان را در قسطنطنیه محدود و محصور نمودند.

از نظرگاه اقتصادی هم قبل از تسلط مسلمانان بر این دریا، ایران و روم در اقیانوس هند و مدیترانه تجارت و بازرگانی می کردند و همیشه این دو قدرت بر سر راه تجاری مدیترانه به مصر و دریای سرخ با هم در رقابت بودند. اما مسلمانان با فتح مصر و اسکندریه سکوی پرشی به مدیترانه به دست آوردند و سرزمینهای غربی را به مصر متصل ساختند و با تسلط بر این دریا، تمامی این حوزه اقتصادی را در کنترل خویش درآوردند.

فکر ایجاد نیروی دریایی قدرتمند اسلامی زمانی شکل گرفت که پس از فتح مصر و شام، حاشیه ممتدی از سرزمینهای ساحلی مدیترانه به قلمرو مسلمانان افزوده شد. لذا برای حفظ و نگهداری بنادر در مقابل خطرات دشمن خارجی، وجود چنین نیرویی ضرورت یافت. رقیب دریایی مسلمانان، دولت روم شرقی (بیزانس)، و منطقه درگیری دریای مدیترانه بود.

تهیه ابزار و ادوات دریایی از نیازهای اولیه مسلمانان بود. مصر کشور صنعتگران دریایی بود و بی گمان «قبطیهای» مصر از دانش یونانی (که اسکندریه مرکز آن دانش بود) بهره بسیار گرفته بود و تنها کمبود مصر، الوار چوب بود که آن هم از سوریه تهیه میشد. بنادر عمده سوریه یعنی «صور» و «عکا» با اینکه پایگاه دریایی مسلمانان بود ولی این کشور فاقد صنعت کشتی سازی در کرانه های خود بود.

بزودی در کرانه های سوریه، مرکز کشتی سازی دایر شد. کارگران فارس که در «انتاکیه»، «حمص» و «بعلبک» مانده بودند به آنجا آورده شدند و از کشتی سازان «فنیقی» که برای ناوگان بین النهرین کار می کردند، استفاده شد. آن دسته از قبطیان مصر (ساکنان اصلی مصر) هم که در نیروی دریایی مسلمانان فعال بودند، برای تکمیل ناوبانهای عرب مسلمان به سوریه آمدند و نتیجه، آن شد که مسلمانان کشتیهایی به نام «اساطیل» ساختند. بعدها در سال ۵۳ هجری، معاویه دستور ساخت اولین کارگاه کشتی سازی را در جزیره «روضه» (مصر) صادر کرد. (۴) اما اولین «دار الصناعه» و کارخانه کشتی سازی در اسلام رسما از زمان «عبدالملک بن مروان» (۶۵ هجری) آغاز به کارکرد و «حسان بن نعمان» مأمور شد تا دایره کشتی سازی را که در تونس بود توسعه دهد. او نیز متخصصان بسیاری را استخدام و مسلمانان را برای تهیه کشتی، اسلحه و ملاح جنگجو ترغیب نمود.(۵)

با تمهید چنین مقدماتی، مسلمانان در سال ۳۱ هجری «به سیسیل» (بزرگترین جزیره مدیترانه) هجوم آوردند، در سال ۵۳ هجری «قسطنطنیه» (پایتخت امپراتوری بیزانس) را محصور و جزیره «رودس» را فتح کردند. فتح شمال آفریقا در سان ۸۶ هجری پایان یافت؛ اسپانیا در سال ۹۲ هجری و پرتغال چند سال بعد فتح شد و دنبال آن تنگه استراتژیک «جبل الطارق» که گلوگاه مدیترانه به اقیانوس اطلس بود در حیطه قدرت آنان در آمد و قدرت دریایی مسلمانان به حدی رسید که شهر «ناربون» فرانسه بر ساحل دریا را در ۱۰۲ هجری فتح کردند تا جایی که «شارل مارتل» پادشاه فرانسه آنجا را محاصره کرد، اما نتوانست آن را از چنگ مسلمانان رها سازد. این شهر به عنوان پایگاه نظامی اسلامی در خاک اروپا محسوب می شد.

پی‌نوشت‌ها:
١- سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۲۲- تاریخ پیامبر، آیتی، ص ۱۱۹.
۲- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۳، ص ۹۶.
٣- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۳، ص ۹۶.
۴- فن الحرب، بسام العسلی، ج ۱، ص ۲۱۰، ۲۱۱.
۵- مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۳

با اینکه تمامی حکومتهایی که در قلمرو اسلام عهده دار مناطق دریایی شدند بخوبی به دریانوردی و حفظ کیان آبهای اسلامی پرداخته و بدان اهتمام خاصی داشتند؛ اما امویان اندلس، فاطمیان مصر و ترکان عثمانی، قدرت دریایی مسلمانان را به اوج خویش رساندند. نگاهی گذرا به رشد، ترقی و درخشندگی قدرت دریایی مسلمانان در این ادوار، ما را با زوایایی از تاریخ پرعظمت اسلام و مسلمین آشنا می سازد.
 
اگرچه در عصر بنی امیه، مسلمانان بر سواحل غربی و شرقی و برخی جزایر دریای مدیترانه مستولی شدند، اما کار فتح تمامی جزایر این دریا در دوره امویان اندلس (۱۳۲ – ۸۹۷ هجری) به انجام رسید. آنان در سال ۱۹۰ هجری به جزیره «کورس» هجوم بردند، ساردنی را در ۲۰۵ فتح کردند، بندرگاه «سالونیک» در قلب یونان را به سال ۲۰۲ از آن خود نمودند، جزایر «میورقه» و «مینورقه» را در ۲۳۴ فاتح شدند و از سوی دیگر «اغلبیان» دست نشانده عباسی جزیره «مالت» را در ۲۵۶ به تصرف در آوردند.(۲)
 
شاید بتوان دوره حکومت پنجاه ساله «عبدالرحمان» سوم در اسپانیا را، اوج ترقی مسلمانان در اسپانیا و دریای مدیترانه دانست. او با اختصاص بودجه فراوان به بخش نظامی، پایه ارتش را قوی و محکم کرد و با دستیابی به نیروی دریایی وسیع این قدرت را پیدا کرد تا با خلفای فاطمی مصر بر سر تفوق و برتری در دریای مدیترانه رقابت کند. لشکر آن روز اسلامی اسپانیا – به گفته نویسندگان غربی – بهترین لشکر دنیا به شمار می رفت تا جایی که پادشاهان آن روز اروپا آرزو می کردند جزو همپیمانهای عبدالرحمان باشند. لذا سفرای امپراتوری بیزانس و سلاطین آلمان، ایتالیا و فرانسه به دربارش رفت و آمد می کردند.(۳)
 
بدین ترتیب در سایه نیروی دریایی مجهز و نیرومند، امویان اندلس به تمام بندرگاه‌های اروپا، آسیا و آفریقا کالاهای تجاری حمل می کردند و برای مدتی زیاد، مسلمانان به تنهایی سیادت تمامی دریای مدیترانه را از لحاظ کشتیرانی در دست داشتند. آنان برسرزمینهای اسپانیا، جنوب فرانسه و تمامی جزایر دریای مدیترانه حکومت داشتند. (۴)
 
بنی عباس به نیروی دریایی بی اعتنا بودند و بیشتر توجه آنان به دریا برای مقاصد تجاری و بازرگانی بود و از اعراب مسلمان ساکن در مصر، سیسیل، مغرب و اندلس به عنوان واسطه بازرگانی بین آسیا و اروپا استفاده می کردند. کشتیهای مسلمانان در مدیترانه، مسیر «انتاکیه» (ترکیه فعلی) تا «جبل الطارق» را ۳۶ روز طی می کردند. انتاکیه که معتصم عباسی آن را مستحکم کرده بود، معتبرترین بندر تجاری، و «صور» بندر جنگی آنان بود. کارگاههای کشتی سازی در این شهر دایر بود و کشتیهایی که به مصاف رومیان می رفتند از همین شهر (صور) بادبان می گرفتند. (۵)
 
با این حال علی رغم این بی توجهی عباسیان به جنگ دریایی، مسلمانان در سال ۱۹۰ هجری جزیره قبرس را فتح و آن را از چنگ رومیان خارج کردند و اغلبیان دست نشانده آنان، جزیره سیسیل یا بزرگترین جزیره مدیترانه را در ۲۸۹ هجری کاملا به تصرف خویش در آوردند.(۶)
 
همزمان با امویان اندلس، فاطمیان (۲۹۷ تا ۵۶۶ هجری) از بزرگترین دولتهای مسلمان بودند که به دریا و دریانوردی و سازماندهی نظامی در دریا اهتمام ویژه ای داشتند.
 
علت این توجه را باید در وجود دشمنانی همچون دولت بیزانس، امویان اسپانیا و عباسیان بغداد دانست. فاطمیان جهت تثبیت نفوذ سیاسی خود در سرزمین مغرب و رقابت با نیروی دریایی امویان و برای برتری دریایی در مدیترانه غربی و حمله به سواحل ایتالیا که مشرف به دریای آدریاتیک بود، بر ناوگانهای جنگی خود متکی بودند. آنان در دوره سلطه شان بر مصر و شام، سواحل دریای سرخ و سواحل شرقی و جنوبی این دریا را در کنترل داشتند و معزه خلیفه فاطمی برای دفاع از این سرزمینهای وسیع و طولانی، ناوگان خود را مطابق با اوضاع سیاسی روز منظم کرد.
 
او با اینکه در اسکندریه، میاط، تنیس، عسقلان، طرابلس، صور و صیدا پایگاه داشت، تعدادی از کشتیهای خود را جهت حراست از مغرب نزدیک و میانه و نیز برای جلوگیری از خطر امویان؛ و گروهی را برای ادامه نبرد دریایی در سیسیل و جنوب ایتالیا باقی گذاشت. سرزمین شام به علت مرزهای خشکی و آبی بسیاری که با بیزانس داشت، از سوی فاطمیان سرزمین جهاد و مبارزه خوانده می شد.
 
درگیریهای نظامی متعددی بین ناوگان فاطمی و بیزانسی در مدیترانه رخ داد. چنانچه در یک درگیری در سال ۳۸۳ هجری هفتاد رومی به اسارت درآمدند، در سال ۳۸۶ نیز دویست رومی چنین سرنوشتی داشتند و در سال ۳۸۹ که بیزانسیها طرابلس شام را محاصره کرده بودند، به دلیل جنگ مردانه نیروهای فاطمی با آنها، «باسیل» دوم از ادامه محاصره چشم پوشید.
 
فاطمیان در نبرد دریایی با اروپائیان همان سیاست اغالبه شمال آفریقا را پی گرفتند؛ یعنی ناوگان فاطمی از پایگاههای سیسیل و ساردنی، سواحل جنوبی ایتالیا را که در دریای تیرانی و آدریاتیک بود مورد حمله قرار می دادند. چنانچه در سال ۳۱۰ هجری مسعود«الفتی» شهر «زغاتی» را فتح کرد و سه سال بعد «ابواحمد جعفر» شهر «واری» در جنوب ایتالیا را تصرف کرد. (۷)
 
صابر الفتی در سال ۳۱۵ با ۴۴ فروند کشتی جنگی در سواحل ایتالیا دست به حمله زد و با غنایم بسیاری بازگشت. در سال ۳۱۷ حملات پی در پی فاطمیان به «دارند»، «تارانت»، سالیرنو»، «نابل» و سپس «جنوا»، «ساردنی» و «کورس» ادامه یافت و در سال ۳۳۳ هجری در اثر آزادی جنوا و هجوم بزرگ دریایی به ساحل جنوبی فرانسه، فعالیت نیروی دریایی فاطمی فزونی یافت  به نحوی که ابن خلدون قدرت دریایی آنها را اینگونه می ستاید: « سپاهیان اسلام به وسیله نیروی دریایی خویش، از سیسیل تاب بزرگ روبروی آن (اروپا) در ساحل شمالی دریانوردی می کردند و با پادشاهان اروپا به نبرد سخت برمی خاستند». (۸)
 
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ فن الحرب، ج ۱، ص ۲۱۲. و تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه على دوانی، ص ۲۱۲.
۲٫ همان، ص ۱۶۸ تا ۱۷۹.
۳٫ اندلس، آیتی، ص ۸۶.
۴٫ تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون، ص ۳۴۰.
۵٫ تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن، ج ۲، ص ۲۷۰
۶٫ تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص ۳۶۹.
۷٫ تاریخ التربیه الاسلامیه فی مصر والشام.
۸٫ مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۴.

سپاهیان اسلام به وسیله نیروی دریایی خویش، از سیسیل تاب بزرگ روبروی آن (اروپا) در ساحل شمالی دریانوردی می کردند و با پادشاهان اروپا به نبرد سخت برمی خاستند. ملت‌های مسیحی نیروی دریایی خود را به سواحل فرنگ و اسلاوها و جزایر رومانی شاید یونان به جانب شمال شرقی دریای روم عقب بردند و آن نواحی را ترک کردند ولی نیروی دریایی مسلمانان چنان بر ایشان تاختند که گویی شیر بر شکار خود هجوم می برد و بیشتر سطح این دریا از گروههای نظامی و بسیج مسلمانان آکنده شد و آنها در راههای دریایی آنجا به منظور جنگ و یا سفرهای صلح آمیز رفت و آمد می کردند؛ چنانکه اثری از نیروی دریایی مسیحیان به جای نماند و حتی تخته پاره هایی هم از آن در روی آب شناور نبود.»(۱)
 
فتح قسطنطنیه پایتخت امپراتوری بیزانس در سال ۸۵۸ هجری / ۱۴۵۳ میلادی توسط «سلطان محمد فاتح» و نقش بارز نیروی دریایی عثمانی در این پیروزی، حاکی از برتری قدرت دریایی مسلمانان بر دیگر قدرت جهانی آن عصر یعنی امپراتوری روم شرقی (بیزانس) است.
 
دوره اوج خلافت عثمانی مقارن با سلطنت «سلیمان قانونی» (با شکوه) بود که هرگز هلال عثمانی این همه خشکیها و دریاها را در فرورفتگی قوس خود جای نداده بود. هیچ کشور پهناور دیگری به جز «ایران هخامنشی» و «روم دوره آنتونینها»، چنین امتیازی از لحاظ وسعت نداشته است.(۲)
 
در دوره سلیمان، فتوحات نمایان دریایی ترکان، سواحل جنوبی مدیترانه را تا اقصای مراکش، آسیا، آفریقا، سوریه، فلسطین و بین النهرین که اسلاف او گرفته بودند، افزوده بود. در طرابلس و الجزایر پاشایان ترک حکمرانی می کردند و تونس دست نشانده او بود. در اروپا هم سرحدات به آنسوی مجارستان رسیده بود. خان تاتارهای قدیم که متصرفاتش شامل تمام ساحل جنوبی دریای سیاه بود، برتری عثمانی را قبول داشت، به همین جهت دریای سیاه همچون دریای اژه یکی از دریاچه های عثمانی بود.
 
شرق دریای مدیترانه که دولت «ونیز» هنوز جزیره «قبرس» و «کرت» را داشت در تحت تسلط کشتیهای عثمانی بود، بخصوص آنکه متصرفات سواحل شمال آفریقا، مراکز و پناهگاه مطمئنی برای آنها بود تا بتوانند بر جزایر دست اندازی کنند. (۳)
 
سلیمان، راهزنان دریایی تونس، الجزیره و طرابلس را به نیروی دریایی خویش ملحق کرد. «خیرالدین باربادوس» هم که بر الجزایر و نواحی ساحلی شمال آفریقا سلطه داشت، از موقعیت خود در سواحل آفریقا استفاده کرد و کشتیهایی را که مرکب از کشتیهای بسیار سبک و قابل جنگ و دریانوردی بود توسعه داد و منصب «قپودان پاشا» یعنی فرماندهی کل نیروی دریایی عثمانی را از سلطان دریافت کرد.(۴)
 
بعد از این ناوگان عثمانی به فرماندهی نامدارترین دریاسالاران امپراتوری، آبهای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند را پیمودند. یکی از این دریاسالاران به نام «پیری رئیس» اقیانوس هند را گشت و امپراتوری عثمانی را تا یمن، عدن و خلیج فارس گسترش داد و برای دریاها اطلسی تهیه کرد. (۵)
 
بنابراین در زمان سلیمان، افرادی همچون خیرالدین باعث سرکوب و اختلال در امور قدرتهای اروپایی آن زمان می شدند و پس از سلیمان هم مجاهدان اسلامی به علت موقعیت برترشان در مدیترانه، تجارت و حرکات دریایی دشمنان اسلام مانند اسپانیا، فرانسه و ایتالیا را مختل می کردند. ضمن آنکه آنان در قلمرو عثمانی بودند و از پشتیبانی آنان برخوردار. راهزنان در واقع نیروهای غیررسمی بودند که سلطان در جهت منافع خود در زمانها و ماموریتهای گوناگون از آنان بهره می جست ویل دورانت مورخ شهیر غرب در اعتراف به عظمت مسلمانان در این دوره می گوید:
 
برای ما که در قالبهای مسیحیت محدود شده ایم، دشوار است که بتوانیم این حقیقت را بپذیریم که از قرن ۸ تا ۱۳ میلادی (۱ تا ۷ هجری) اسلام از جهات فرهنگی، سیاسی و نظامی از اروپا برتر بوده است. حتی در قرن ۱۶ م. ۱۰ هجری که انحطاط آن فرارسیده بود، قلمرو اسلام از آنسوی دهلی تا کازابلانکا، از آدریانوپل تا عدن و از تونس تا تمبوکتو را فرا گرفته بود.»
 
وی می افزاید: «در زمان سلیمان، سپاه او و فنون نظامی اش در دنیا نظیر نداشت و هیچ سپاه دیگری در بکار بردن توپخانه، تخریب دژها، مهندسی نظامی، انظباط، روحیه جنگی، دقت در تامین سلامتی لشکریان و بالاخره در روش آذوقه رساندن به افراد سپاهی در فواصل دور به پای سپاه عثمانی نمی رسید. (۶)
 
پرواضح است که به تبع چنین تجارب و آمادگی، سپاه عثمانی هم با توجه به اشارات صفحات قبل دارای قدرت و شوکت بوده آنچنان که با قدرتهای بزرگ دریایی آن عصر یعنی فرانسه، اسپانیا و ایتالیا در ستیز و پیکار بوده و جلوه گری می کرده است.
 
ویژگی‌های نیروی دریایی اسلامی در عصر تسلط بر مدیترانه همانطور که گفته شد، دوره تسلط مسلمانان بر مدیترانه عصر طلایی قدرت دریایی آنان بود. نیروی دریایی اسلامی در این دوره ویژگی‌هایی داشت که بیان آنها تا حدودی زمینه های آن رشد و نیز افراد و تمدنهای دخیل در کسب عظمت دریایی مسلمانان را معلوم می دارد.
 
اعراب جاهلی در عین تهور و شجاعتی که داشتند، از فنون پیچیدۀ جنگی بی اطلاع  بودند، چرا که اقتضای جنگ قبیله‌ای کوتاه مدت و کم حجم چنین بود. اما در مقابل، ایرانیان و رومیان نسبت به فنون و نقشه‌های جنگی آشنا بودند. اعراب مسلمان بتدریج توانستند آن روح سلحشوری و جنگاوری را در قالب شیوه‌های نوین و کلاسیک نظامی ریخته و با تجربه حاصل از جنگ‌های مختلف با دشمنان اسلام، در فتوحات بعدی به صورت سپاهی منظم و آشنا با سلاح و تاکتیک آن روز ظاهر شوند.
 
از سوی دیگر ساکنان سواحل دریای مدیترانه، بیش از همه ملتهای دریانورد در امر کشتیرانی تمرین می کردند؛ چنانکه رومیان و فرنگیان و گتها در ساحل شمالی این دریا بودند و بیشتر جنگها و بازرگانیهای ایشان به وسیله کشتی انجام می شد و از این رو در کشتیرانی و جنگهای دریایی و راندن ناوهای جنگی در آن دریا مهارت داشتند. مسلمانان بخشی از تجارب دریایی خود را در برخورد با اهالی مناطق ساحل شمالی به دست آوردند. (۷)
 
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۴.
۲٫ تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۲۰، ص ۱۲۹، ۱۳۰.
۳٫ تاریخ ترکیه، لاموش ص ۱۱۹، ۱۲۰.
۴٫ همان، ص ۱۱۲-۱۱۳.
۵٫ تاریخ امپراتوری عثمانی، ووسینیچ، ص ۱۸.
۶٫ تاریخ تمدن، ج ۲۰، ص ۱۱۴.
۷٫ مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۵۲.
 
منبع: تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمه الله، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه،صص۱۵۶-۱۵۳، چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، تهران، ۱۳۹۳

admin
ADMINISTRATOR
PROFILE