انتشار یافته در
شکلگیری و شکوفایی هر تمدن مرهونِ عناصری از قبیلِ امنیت وآرامش اجتماعی، دینمداری، اخلاق، فعالیت اقتصادی، همکاری و تعاون، اتحاد وهمبستگی و... است. هریک از این عوامل علاوهبر نقش مستقل موثر خود در زایش تمدن با دیگر عوامل ارتباط منسجمی دارد که با همبستگی یکدیگر، سبب ایجاد تمدن میشوند. شکوفایی و اعتلای هر تمدن مستلزمِ فراهم نمودن زمینههای مساعد برای شکوفایی استعدادهای بشر، عرضه نمودند دستاوردهای گوناگون وی با کسب علم، معرفت، تجارب و تنطیم قوانین و مقررات در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی است کهمنجر به رشد و تعالی جامعه بشری میگردد. بیشک تحقق این امر، همکاری اکثریت جامعه را میطلبد، چرا که همواره شکلگیری تمدنها محصولِ تلاش جمعی بوده است و توجه به معارف دین اسلام موجب تلاش جمعی برای اعتلای تمدن بوده است. پیامبر اکرم(ص) با تشکیل حکومت اسلامی شالوده فرهنگ و تمدن اسلامی را پیریزی کرد. گسترش حکومت در بخش وسیعی از جهان و تنظیم برنامه مدون و قوانین ضروری حیات بشری، موجب مبدّل شدنِ جامعه جاهلی به جامعه اسلامی شد. مسلمانان نیز با قرار دادن آموزههای دینی به عنوان سرلوحه زندگانی و همّت والای خود، تمدن اسلامی را به تدریج به اوج شکوفایی و اقتدار رساندند.دین، بهعنوان بنمایه فرهنگ وتمدن اسلامی با تعالیم قرآنی و سیره ائمه اطهار (ع)، تحولی نوین در اندیشه و روح انسان پدید آورد و مایه پیراستن سنت و نظامهای کهنه آنان از اخلاقیات تباه جاهلی شد. بدین سبب به رشد و شکوفایی استعدادهای علمی، فنی، هنری و ادبی آنان پرداخت. در نتیجه با جایگزینی نظامهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پویا در پرتوی معارف والای وحیانی، تمدن اسلامی به رشد و بالندگی رسید. رشد سریع و شکوفایی عظیمِ تمدن اسلامی، آنچنان جهانیان را به حیرت واداشته بود که آنان را حریص به یافتن منشأ این حادثه عظیم کردهبود. از این رو با واکاوی تمدن عظیم اسلامی با دین اسلام- به عنوان مبدء تمدن اسلامی- آشنایی پیدا کردند. پژوهشگران و خاورشناسان در پی کاوشهای اسلامشناسی خود، واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادند. مطالعه توأم با حقیقتطلبی برخی از آنان منجر به اقرارِ حقّانیت و نقش موثر دین در ایجاد تمدن شد. " جان دیون پورت" اسلام-شناس منصف در مقام پاسخگویی به ادّعای تعارض اسلام با علوم، بیان میکند که :« علاوهبر دور بودن این سخن ازحقیقت، روشنائی و نورانیت عصر حاضر، نتیجه خط مشیی است که اسلام تعیین کرده است... » ( دیون پورت، 1334: 134). امّا متأسفانه اغلب مستشرقان، با پیشانگاره نادرست، انگیزههای سوء و عدم درک صحیح از آیات و روایات نورانی، دین را عنصری ناکارآمد در حوزههای علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مطرح کردند. بدین سبب دین را مخالف علم و تمدن میدانند. " کانت" فیلسوف آلمانی در پردازش مکتب اسلام، دین را محدود به عقل عملی و اخلاقی دانسته و با جدا انگاری قوای شناختی و معرفتی انسان اعلام میکند که علم و دین حوزههای متفاوتی هستند ( اسکندرلو و فراهی بخشایش، 1392: 52).