728 x 90
728 x 90

چکیده پایان نامه

رویکردهای غالبی به تمدن، نظیر رویکرد تاریخی و جامعه‌شناسی، در عین ارزشمند بودن، گزاره‌های کلی و ضروری نتیجه نمی‌دهند، در حالی که رویکرد فلسفی چیستی و چرایی تمدن را به گونه‌ای مورد ارزیابی قرار می‌دهد که نتایجی کلی و ضروری به دنبال داشته باشد. از جمله متفکرانی که چنین رویکردی به تمدن دارند، ابن‌خلدون و علامه‌جعفری هستند. ابن‌خلدون بر اساس رویکرد طبیعت‌گرایانه، روش عقلی واقع‌گرایانه و بدون توجه به باید‌ها، نگرش پسینی به تمدن دارد. در مقابل علامه‌جعفری بر اساس رویکرد انتقادی انسان‌محورانه و روش عقلی واقع-گرایانه در کنار توجه به بایسته‌ها و شایسته‌ها، تلفیقی از نگاه پسینی و پیشینی به تمدن دارد. با این که هر دو، پروسه تمدن را محصول تکامل انسانی می‌دانند، ولی در نظر ابن‌خلدون، تمدن، پدیده‌ای ارگانیکی است که در فرایندی طبیعی، در جریان عصبیت قوی و قدرت‌طلبی، جهت رفاه و آسایش انسان در یک جریان جبری شکل می‌گیرد و ملاک شناسایی آن، حیات تجمل-گرایانه و گسترش و پیچیدگی صنعتی است و با زوال عصبیت، اوج‌گیری تجمل‌گرایی، نابسامانی-های اقتصادی، سیاسی و یا مشکلات طبیعی، از بین می‌رود، اما علامه‌جعفری به جای عصبیت بر صیانت ذات تکاملی تأکید دارد و کاملاً مخالف با فرایند طبیعی جبرگرایانه دانستن تمدن است. در دیدگاه او تمدن در اثر کنش‌های اختیاری و آزادانه تصعید یافته، با ایجاد هماهنگی، کنار گذاشتن تزاحمات و تحقق هویت واحد شکل‌ می‌گیرد. تمرکز علامه‌جعفری بر بُعد اختیار انسان، در عین حال که نکته قوت او به حساب می‌آید، ولی موجب کم‌رنگ شدن ابعاد طبیعی و مادی تمدن در نظرات وی می‌گردد؛ به گونه‌ای که مباحث اقتصادی را در عین بنیادی بودن آن‌گونه که ابن‌خلدون مورد توجه قرار داده است، مورد توجه قرار نمی‌دهد و شناسایی تمدن را بر پیشرفت و گسترش صنایع مبتنی نمی‌داند. با وجود این ضعف، نظری ارزشمند و قابل تأمل در زمینه فروپاشی یک تمدن ارائه می‌دهد. در نظر او از آنجا که تمدن، همیشه ملازم با شخصیت رشد یافته انسانی است، پس باید سقوط آن را به سقوط روابط عالی و اخلاقیات انسانی دانست، اگر چه نمود‌های تمدن هنوز باقی مانده باشد. در حالی که ابن‌خلدون افول انسانیت را به عنوان سقوط تمدن تلقی نمی‌کند، بلکه آن را در قالب زندگی تجمل‌گرایانه در متن تمدن می‌پذیرد؛ از این رو سقوطی جز فروپاشی فیزیکی برای تمدن تصور نمی‌کند. در حالی که اگر ما تمدن را محصول شخصیت رشدیافته انسان بدانیم، پس بایستی حیات تجمل‌گرایانه و افول انسانیت را به عنوان انحراف از حیات تمدنی قلمداد کنیم.

مجله
--
زبان محتوا
فارسی , ...