انتشار یافته در
ساموئل هانتینگتون استاد دانشگاه هاروارد، متفکّر و استراتژیست برجسته آمریکایی، سال 1992 با انتشار مقالهای اعلام نمود، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد و وقایع سیاسی پس از آن، هویّتهای فرهنگی و تمدّنی جایگزین هوّیتهای ایدئولوژیک گشته، و دستهبندیهای ایدئولوژیک جای خود را به صفآراییهای تمدّنی داده است. چالشهای بینالمللی بر روی خطوط تمدّنی و جایی که شکافهای تمدّنی طولانیتر و عمیقتر است قرار دارد. بر این اساس مهمترین خطّ گسل جهان میان تمدّن غرب و تمدّن اسلامی با قدمتی 1400 ساله میباشد، که با تمدّن کنفوسیوسی دست به ائتلاف زده است. بنابراین تنها مدل جامعی که از عهده تبیین اوضاع سیاسی جهان برمیآید، الگوی «منازعه تمدّن»هاست. آیتالله خامنهای نیز، به عنوان متفکّر برجسته جهان اسلام و رَجُل سرشناس سیاسی، در جایگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران معتقد است، با طلوع «نظریّه سیاسی اسلام» و حاکمیّت آن در ایران به رهبری آیتالله خمینی(ره)، در سال 1357، قطببندی جهان از دو قطب به سه قطب تغییر پیدا کرد. ایجاد «تمدّن نوین جهانی اسلام» آرمان و چشمانداز نهایی انقلاب اسلامی است، که تمدّن غرب با همه توان مقابل آن صفآرایی کرده است. ایشان معتقدند عرصه سیاسی جهان در عصر نو، نه صحنه تقابل میان تمدّنها، بلکه میان وحشیگری و جاهلیّت مدرن غرب با روکش لیبرال دموکراسی به رهبری آمریکا و حاکمیّت نظریّه سیاسی اسلام به پرچمداری جمهوری اسلامی ایران میباشد. سؤال اصلی پژوهش چنین است: «دیدگاه آیتالله خامنهای درباره نظریّه منازعه تمدّنها چیست؟» بر مبنای فرضیه این پژوهش آیتالله خامنهای ضمن مهم شمردن نقش واحدهای تمدّنی در روابط بینالملل و تأکید بر تمایزات میان آنها، بر همزیستی تمدّنها اذعان دارند.