انتشار یافته در
موعود باوری یا اندیشه منجی موعود، آموزهای است که میشود گفت در تمام ادیان وجود دارد، هر چند گستردگی و نوع این موعودباوری در ادیان مختلف متفاوت است. «مهدویت» نیز عنوان شناخته شدهای برای موعودباوری در اسلام است. این آموزه در تاریخ و متون روایی و کلامی تمام فرق اسلامی، چه اهل سنّت و چه فرق شیعی، بازتاب گستردهای داشته است. تمایز مهم تر و اصلی موعود باوری شیعه امامیه با دیگر ادیان و فرق در جوهره مهدویت است؛ در تشیع امامی، مهدویت در ذات و جوهر خود به ظهور و تحقق حقیقت در زمین، در سایه ظهور خلیفه و حجت الاهی میاندیشد، و اگر هم از برپایی عدالت، رفاه و امنیت اجتماعی سخن میگوید، همه را از نتایج و لوازم ظهور و تحقق حق در زمین میداند. این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی میکوشد تا مبانی نظری و ظرفیتهای آموزه مهدویت را در اسلام شناسایی کند. این نوشته با مفروض گرفتن این نکته که اندیشه مهدویت علاوه بر آن که فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است دارای ظرفیتهای تمدنسازی هم میباشد که توجه به این ظرفیتها و قابلیتها سبب احیای تمدن اسلامی میگردد. بررسی تمدن در نظام معنایی اسلام، آغازگاهی است که نویسنده برای ارائه تصویری روشن از بحث برمی گزیند. نگارنده در فصلی از نقش آموزه مهدویت در فرآیند تمدن اسلامی سخن میگوید و اثبات میکند در میان شیعیان بازتاب باورداشت آموزه مهدویت بسیار متفاوت تر از دیگر فرق اسلامی بوده است. برداشتهای نجات بخشی صرف از این آموزه، نگاه سطحی و حداقلی و عاطفی به آموزه مهدویت و مهدویت گرایی ابزاری ازجمله یافتههای کاوش نویسنده در کارکردهای منفی این آموزه در گستره تاریخ است. طبق بررسیهای انجام شده در این نوشته بازگرداندن هویت واقعی مهدویت به چارچوب استانداردهای برخواسته از فرهنگ دینی، کیفیت گرایی، زمان آگاهی و تأثیر گذاری پایدار در عرصه منجی باوری از مهمترین فواید رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت میباشد. آموزه مهدویت با تقویت بعد فرجام گرایانه و آرمان گرایی، ایجاد هویت غایی، بسیج ارادههای عمومی و ایجاد نوعی انتظار فعال و معنا بخشی به حیات جمعی در تاریخ به احیای تمدن اسلامی کمک میکند.