انتشار یافته در
«تمدّن» مفهومی مهم و کلیدی در مباحث مختلف علوم انسانی از جمله الهیات، علوم اجتماعی، انسانشناسی فرهنگی و ... است که تعاریف متعدد و متفاوتی برای آن ارائه کردهاند. از جمله برخی تمدن را به معنای شهر بزرگ و اخلاق شهری پیدا کردن و یا انتقال از حالت خشونت، توحش و جهل به ظرافت، انس و معرفت و در مقابل بادیهنشینی و بربریت دانستهاند. اندیشمندان غربی نیز بیشتر به این تعاریف تمایل داشتهاند: «پدیدهای درهمتنیده که همه رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را دربرمیگیرد» (تاریخ تمدن لوکاس، ج1، ص16)؛ «مجموعهای از عوامل اخلاقی و مادی که به جامعه فرصت میدهد برای هر فردی از افراد خود در هر مرحلهای از مراحل زندگی، از کودکی تا پیری، همکاری لازم را برای رشد به عمل آورد» (تاریخ تمدن ویل دورانت، ج1، ص5). از میان اندیشمندان اسلامی، علامه جعفری با رویکردی ارزشمدارانه، تمدن را تشکّل هماهنگ انسانها در حیات معقول، به همراه روابط عادلانه و اشتراک همه افراد و گروهها در پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسانها در همه ابعاد مثبت، تعریف کرده است. شاید بتوان در تعریفی فراگیر، تمدن را شامل همه علوم، فنون، قوانین، آداب و رسوم و عاداتی دانست که جریان فکری، سیاسی، اقتصادی، صنعتی و سایر پدیدههای مادی و معنوی یک امت را در برههای از زمان مشخص میسازد. با وجود تشتت اقوال و دشواری در ارائه تعریفی واحد از مفهوم تمدن، «وجود سازمان و نظم اجتماعی» و «پیشرفت مادی و معنوی انسان» نقطه مشترک بسیاری از دیدگاههای دانشمندان است. در گذر از تعریف مفهوم، آنچه در مباحث محوری تمدن اهمیت دارد «عوامل پیشرفت/ تعالی» و «زمینههای سقوط/ زوال» است. میتوان مدعی شد کمتر کتابی در دست داریم که عهدهدار بحث از تمدن باشد و از عوامل فراز و فرودِ آن، سخن به میان نیاورده باشد. افزون بر این، همواره تمدن به عنوان کلیدیترین و پربسامدترین واژگانی است که رهبران و اندیشمندان هر جامعه، حول آن نظریهپردازی کردهاند. در جوامعی که بنیادهای دینی و اعتقادی اهمیت دارد، سعی میشود مولفههای تمدن از آموزههای دینی استخراج شود؛ از یک سو آنچه به رشد تمدن کمک میکند را برجسته ساخته و مردمان را بدان رهنمون کنند و از زمینههای هلاکت و سقوط برحذر دارند. از همینرو، هرچند واژه تمدن قرنها پس از نزول قرآن ساخت یافته و طبیعی است که به این صورت در قرآن نیامده است، اما از منظر مفهومی میتوان بسیاری از آیات این کتاب آسمانی را در مقام تمدنسازی قلمداد کرد؛ به همین دلیل در آثاری که به چرایی تحول اقوام بدوی و منحط جاهلی شبهجزیره عربستان به جامعهای متمدن و پیشرو اشاره کردهاند، در صدر عوامل به آیات قرآن و مضامین آسمانی آن اشاره نمودهاند. از اینرو آیات نورانی قرآن، مهمترین منبع در شناسایی بنیادهای فرهنگی و تمدنی دین اسلام است. سیری در قرآن کریم نیز نشانگر وجود آیات بسیاری در این باره است. در غالب این آیات ـ چه مواردی که اسباب نزول آن در ارتباط با مسلمین باشد و چه آیاتی که به امتهای گذشته ارجاع میدهد ـ رویکرد ارزشی به تمدن دیده می-شود. بنا بر آنچه گذشت، میتوان در تحقیقی فراگیر، دیدگاه قرآن کریم و نازلکننده آن را در مورد علل و زمینه-های شکوفایی و سقوط تمدن به دست آورد؛ بنابراین در آغاز عوامل فراز و فرود تمدن شناسایی و استخراج میشود و در گام بعد به مقولهبندی آنها پرداخته میشود. سپس هر یک از این مقولهها بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی برآمده از متن قرآن وزندهی شده و در نهایت شاخصها طراحی میشود. گام پسین، تحلیل دادههای به دست آمده از تحلیل محتواست.