ایجاد همکاری و هماهنگی میان سازمانهای فرهنگی از دیرباز مورد توجه و دغدغه مدیران و دلسوزان نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده است. اکنون که نزدیک به دو دهه از تصویب اولین قانون در راستای ایجاد هماهنگی میان دستگاههای فرهنگی میگذرد به مراتب بیشتر از گذشته، دغدغة عدم هماهنگی میان سازمانهای فرهنگی، ذهن و فکر مسئولان را به خود مشغول کرده است. این امر مبین این نکته است که راهکارهای ارائهشده تا کنون نتوانسته است این دغدغه را برطرف سازد و همچنان نیازمند الگویی کارآمد و اثربخش در این زمینهایم. هدف ما در این مقاله این است که در ابتدا ضمن بیان مسئله و مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، به بررسی انتقادی راهکارها و تحقیقاتی که تا کنون در این زمینه ارائه شده، بپردازیم و در ادامه با استفاده از دو رویکرد شبکهای و مسئلهمحوری، الگوی پیشنهادی خود برای ایجاد تعامل و همکاری میان سازمانهای فرهنگی را با عنوان «الگوی شبکهای مسئلهمحور» ارائه کنیم.