هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه جهانیشدن و دولت تمدنی است. در این راستا، و با روش توصیفی- تحلیلی، تمایزات دولت تمدنی با دولت ملی مورد اشاره قرار گرفته و نشان داده شد که چگونه دولت تمدنی امکان بهرهمندی از مزایای جهانی شدن را با استفاده از تکثرات موجود در خود دارد. به نظر میرسد که هم در فضای شبکهسازی و هم در فضای رقابت، دولت تمدنی مفیدیت و کاربرد بیشتری نسبت به دولتهای ملی، در وضعیت جهانیشدن دارد و بسیاری از کشورها از امکان تشکیل دولت تمدنی برخوردارند. دولت تمدنی با کشف نقاط اشتراک میان بازیگران در ساحت سیاست خارجی از امکان بیشتری برای پیگیری اهداف و منافع خود برخوردار است. دولت تمدنی برآمده از هویت تمدنی بوده، لذا، در ساحت داخلی توانسته است از تکثرات متعدد داخلی، یک کل به هم پیوسته را ترسیم نماید. برخلاف دولت ملی که بر ابعاد محدودی از هویت استوار است، دولت تمدنی بر هویت تمدنی استوار بوده و میتواند از طریق حوزه اعتبار تمدنی خود که در طول تاریخ به دست آورده است، در سیاست خارجی از مکان کنشگری گستردهتری برخوردار باشد.