هدف اصلی نوشتار حاضر مطالعه رابطه تمدّن با ساختهای سیاسی-اجتماعی دولت صفویه است. اهمیت این موضوع به این امر بازمیگردد که سیر صعود و نزول هر تمدّن نتیجه سازکارهای تراکمی، بازتولیدی و انحطاطی شکلگرفته در نظام اجتماعی-سیاسی جوامع سازنده آن است. پژوهش حاضر بهدنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ساختار سیاسی در فرآیند تمدّنسازی دولت صفوی چگونه عمل کرد؟ شالوده ساختاری و کارکردی آن چه بود؟ نتایج تحقیق نشان میدهد تحرک اجتماعی و امکان گذر از طبقه پایین جامعه به طبقه بالا و پیوند متقابل فرصتها و امکان تمرکز آنها، نتایج چندی برای توسعه درونزای ایران صفوی و به تبع توسعه تمدّنی داشته است. ساختار سیاسی صفویان بهدنبال یک تغییر ساده سیاسی و سلسلهای درصدد تحول طبقات اجتماعی جهت یافتن به نظمی جدید در پیوند با نظام سیاسی برآمدند. در نظم جدید اجتماعی، طبقه غلامّان گرجی و عالمان دینی در کنار عناصر ایرانی و اهلقلم، بهرهمند از مزایای اجتماعی و اقتصادی (صاحبان قدرت، ثروت و موقعیت) شدند که در مقابل باعث تضعیف نظام هنجاری ترکان قزلباش، صوفیان و موجب تجلّی مفهوم دولت-ملت ایرانی گردید. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی و برپایه منابع کتابخانهای سامانیافته است.