728 x 90
728 x 90

چکیده مقاله

برخلاف آموزه هاي اخلاقي رايج در مصر و بابل، اخلاقيات هندي از همان ابتدا جنبه فلسفي داشت. در نوشته هاي هندي و داها - اخلاقيات بخش جدايي ناپذير تفکر فلسفي و مذهبي را درباره سرشت و خصلت واقعيات تشکيل مي دهد. اين نوشته ها، ريشه در 1500 سال قبل از ميلاد دارد و به عنوان کهن ترين نوشته هاي فلسفي شناخته شده اند و آنچه که درباره نحوه زندگي بيان مي کنند مي تواند نخستين اخلاقيات فلسفي به شمار آيد و داها، از جهاتي به عنوان ادعيه به شمار مي روند اما خداياني که در آنها اشاره شده اشخاص نيستند بلکه جلوه هاي حقيقت نهايي هستند. در فلسفه ودايي، اصل اساسي جهان و کائنات يا آن واقعيت نمايي که جهان بر اساس آن بنا شده اصل ريتام (ritam) است که نظريه حق در غرب از آن گرفته شده است. آنها به وجود يک اخلاق در دو جنبه درست و حقيقي قايل بودند که در خود کائنات نهفته است. حقيقت و راستي با يکديگر پيوند يافته اند تا بتوان پرده هاي توهم را کنار زد و حقيقت وجود انسان را درک نمود. در اين جا، انسان روشن انديش کسي است که بداند حقيقت چيست و بر اساس حق و راستي زندگي کند، زيرا حقيقت و راستي از يکديگر جدا نيستند و مفهوم مشترکي را تشکيل مي دهند.

مجله
اخلاق در علوم و فناوری ,
زبان محتوا
فارسی , ...