امروزه جامعه ایرانی انواع مخاطرات، تنشها، حتی بحرانهای کمسابقهای را در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی و...تجربه کرده است. چنین به نظر میرسد که باگذشت زمان، مخاطرات و بحرانهای تازهتری ظهور میکنند و ثبات و پایداری جوامع را در معرض فروپاشی قرار میدهند. یعنی در جهان آینده گویا هیچ جامعه و تمدنی نمیتواند در برج و بارویی دور از غرش شوکها و ضربات سهمگین عدم قطعیتها، آسوده و آرام یابد. شاید بتوان در ارتباط با تمدن اسلامی آینده، چهار حوزه تمدنی شامل ایران، عربستان سعودی، مصر، و ترکیه را بهعنوان پیشرانهای مهم تمدنی در نظر گرفت. یعنی این چهار حوزه بیش از دیگران، ادعای تمدنی دارند. در این میان، ایران اسلامی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، توانسته حکومت و دولت اسلامی تشکیل دهد، و درصدد شکلدهی به امتداد این کلیت اسلامی، یعنی پیریزی جامعه و اعتلای تمدن اسلامی است. به نظر میرسد که توفیق در امر پیریزی جامعه و تمدن اسلامی در برقراری نسبت مطلوب تمدن با پایداری جامعه در افق بلندمدت است، چراکه تمدن امری بلندمدت است. تاب آور سازی، رویکردی است انضمامی با توجه به واقعیت شرایط جامعه ایرانی، برای ریلگذاری جامعه اسلامی ایرانی بهسوی ایجاد جامعه پایدار. تابآوری واسطهای است برای گذار به جامعه پایداری، و جامعه پایدار زمینهسازی آینده تمدنی است در قالب ظهور یا تقویت تمدن اسلامی که ظهور آن قبلاً رخداده است. و حالا باید اعتلاء یابد. خطمشیهای تابآورسازی جامعه ایرانی اسلامی را به سمت مراقبت از قابلیتهای راهبردی در مواجهه با عدم قطعیتهای آینده و بازیابی سریع پس از تأثیرگذاری شوکها و مخاطرات راهبردی، سوق میدهد. حفظ قابلیتهای راهبردی در فرازوفرود عدم قطعیتها، زمینه را برای پایداری و ظهور تمدن نوین آماده میسازد از این دیدگاه، لوازم تمدنی امری ضروری و حیاتی است، چراکه هیچ تمدنی از هیچ آغاز نمیشود، بلکه تمدنها به قابلیتهای انباشتهشده و تاریخی خود متکی هستند. بر فراز این انباشتگی تاریخی از قابلیتها و ظرفیتها،امکان رویشهای نوین میسر میشود. مفروض اساسی این تحقیق این است که تمدن نوین از آسمان انتزاع و خلأ نازل نخواهد شد، بلکه تمدن نوین آینده در فراگردهای تاریخی و اجتماعی جامعه به تکوین و ظهور میرسد. بنابراین با افزایش تابآوری جامعه ایرانی و غلبه بر عدم قطعیتهای آینده، از طریق واکنش و بازیابی مناسب، قابلیتهای امکانی را برای پایداری بلندمدت ، و سپس ظهور تمدن نوین یا اعتلای آن را، مهیا میسازد. در این تحقیق، از روش توصیفی- تحلیلی و مصاحبه با نخبگان استفاده شده است. یافتههای این مقاله میتواند مورداستفاده آینده پردازان تمدنی، و خطمشی اندیشان کلان قرار گیرد.