از منظر هاجسن، تمدن اسلامی در گذشته مسلمانان نه یک سلسله رخدادهای گسسته از هم، بلکه زنجیرهای از حوادث بههمپیوسته است که در یک هماهنگیِ کلان و پیوستگی تاریخی رخ میدهد و برخوردار از یک روح در میان فرهنگها و ملتهای مختلف در دورههای تاریخی است. پیوستگی تمدنی در هر دوره همواره در پرتو یک عنصر برجسته در آن دورۀ زمانی و مکانی شکل میگیرد. با وجود اینکه این عنصر و یا عناصر هویتبخش در گذشته تمدن اسلامی متغیر و متنوع بوده، ولی همه مسلمانان دارای عناصر مشترکی نیز بودهاند که پیوستگی در تمدن گذشتۀ مسلمانان را موجب گشته است. مهمترین و برجستهترین این عناصر، قرآن بهمثابه یک متن ایمانی مشترک، پیامبر اسلام بهعنوان یک الگوی جامع در مقیاس اجتماعی و تمدنی و ذهنیت و عقلانیت ایمانی و اجتماعی مشترک میان مسلمانان بوده است. در این مقاله تلاش شده است نظریه تمدنی هاجسن از منظرهای مختلف تبیین و بررسی گردد.