این مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است: در بخش نخست با اشاره به تعریفها و مفاهیم اصلی مانند تمدن و طبقهبندی دانشی مطلوب، جایگاه دانش کلام در این طبقهبندی و ظرفیتهای دانش کلام در مطالعات تمدنی نشان داده میشود. ظرفیت کلام در دو قلمروِ تبیین رویکرد تمدنی از دین و نیز ارائه دستگاهمند و جامع از آموزههای دینی خلاصه شده است. در این مورد به صورت استقرایی میتوان به مباحث هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و نظریه امامت در اندیشه کلامی بهعنوان مهمترین درونمایههای کلامی برای تمدنپژوهی اشاره کرد. در بخش دوم با تبیین انسانشناسی کلامی بر محور عقل و اراده نشان داده میشود که دانش کلام بر خلاف نگرههای فلسفی و عرفانی میتواند بنیادهای لازم را برای پیریزی دانشهای تمدنی اسلامی عرضه کند.