مسئله: در جمهوری اسلامی ایران، کشف و رشد نخبگان علمی، یکی از سیاستهای مهم برای پیشرفت و رشد انقلاب اسلامی است. بر همین اساس، بنیاد ملی نخبگان، متصدی این امر در سطح کلان حاکمیتی است. این در حالی است که فعالیتهای این بنیاد به شناسایی و حمایت از نخبگان محدود شده و از ظرفیت تشریک مساعی نخبگانی و رشد جمعی آنان غفلت میشود. به نظر میرسد ادبیات شبکهسازی اجتماعی که موضوعی میانرشتهای است، ظرفیت مناسبی برای کشف، رشد و تعامل نخبگانی باشد که تا به امروز توجه جدی به آنها نشده است. این مقاله تلاش دارد ضمن بحث نظری دربارة چارچوب مفهومی و نظری شبکهسازی اجتماعی، پیشنهادها و الگوهای سیاستی مطلوب را برای این عرصه استخراج کند. یافتههای پژوهش: این مقاله با روش کتابخانهای و با فن توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و با کاوش دربارة 16 تعریف شبکۀ اجتماعی به تعریفی مختار دست یافته که مبنای استخراج 4 سؤال سیاستی اساسی شده است. بحث پیرامون انواع و کارکردهای شبکۀ اجتماعی نیز گزارههای دوازدهگانۀ سیاستیای را پیشنهاد میدهد. بر اساس سؤالها و گزارههای سیاستی، تلاش شده که سه الگوی ساختار شبکۀ اجتماعی، فرایندهای شبکۀ اجتماعی و فرایند ساختن شبکۀ اجتماعی ترسیم شود.