مسائل مهم مقاومت که با حضور در میدان و نه پشت میز کتابخانه به دست میآید بسیار مهم و در برخی موارد نگران کننده است.مسائلی مانند: 1.کم فروغ شدن مسئله دعا و تضرع و معنویت در برخی عرصه های مقاومت2.غفلت حوزه علمیه ایران از ظرفیت های موجود در میدان مقاومت.3.ظهور نسل سوم حزب الله لبنان که معتقد به جنگ الکترونیک است.4. وضعیت دوگانه دولت-نظام در ایران
۳٫ مسئله بعدی که احتمالا فضای مقاومت در این جهت ضعیف شده و اگر این احتمال درست باشد، باید نسبت به آن عمیقا نگران بود، کم فروغ شدن معنویت و دعا در برخی از عرصه های مقاومت است. قابل انکار نیست که اصل نرمافزار مقاومت، توکل و تضرع به درگاه خدای متعال و توسل به اهل بیت عصمت و طهار ع است. باید بین میدان مقاومت و سطح دشمنیهای دشمن در یک طرف و سطح و میزان توسل و تضرع در مقاومت، تناسبی وجود داشته باشد، لیکن با گشت و گذارهایی در میدان مقاومت، میتوان گفت که گویا چنین توازن و تناسبی از بین رفته است. نمونه این فقدان تناسب نه فقط در لبنان و سوریه، بلکه امروز در مساجد و محافل مذهبی ایران نیز دیده میشود.
- مسئله بعدی در میدان مقاومت را باید در «تنوع در صف مقاومت» دید که در آن طیف وسیعی از جریان مقاومت حضور یافته است. مذاهب مختلف شیعی و سنی، ادیان مختلف از اسلام و مسیحیت، ملیتهای گوناگون از ایرانی و عربی همه امروز در صف مقاومت حضور یافته اند. این تنوع میتواند چنین سئوالی را ایجاد کند که آیا مقاومت در برابر نظام صهیونیسم، یک مقاومت انسانی و اخلاقی مشترک بین اسلام و مسیحیت و بلکه دینداران و غیردینداران است (مقاومت جهانی و شاید فاقد خلوص)، یا اینکه مقاومت مستضعفین یک مقاومت دینی و یا مذهبی (مقاومت مستضعفان صالح) به شمار میرود. انتخاب هر یک از این گزینهها، ظرفیتهای مهم و البته چالشهای مهمی را میتواند ایجاد کند.
- دیپلماسی علمای اسلام مخصوصا بین حوزههای علمیه در ایران با علمای جهان اسلام برای بسیج ظرفیتهای دینی در امر مقاومت یکی از ضرورتها در جهان مقاومت است. غفلت حوزه علمیه قم در این باره به رغم ظرفیت های بسیاری که در میان فضلا و محققان حوزوی وجود دارد، یکی از کبائر نابخشودنی است. حوزویان و شورای عالی حوزه نمیتواند جهان مقاومت را کنترل از راه دور بکند. از این رو، بین الملل حوزه، باید عرصه مقاومت را در اولویت دانشی و معرفتی قرار بدهد و نسبت به رصد مسئله های میدان اهتمام بورزد و غفلت از این موضوع را بر خود حرام گرداند.
- مسئله آوارگان سوری و لبنانی، و نیز مسئله مهاجران سوری و لبنانی (دیاسپورا) و خصوصا مغتربین و کسانی که در غرب ساکن شدهاند (که بیشتر آنها چه بسا از شیعیان باشند) و نیز آیندۀ نسل جدید و نیز زنان در دنیای آوارگی و آوارگان از جمله موارد بسیار مهمی است که پژوهشگران عرصۀ «مقاومت و تمدن» باید به آن بپردازند. البته آوارگی در سوریه و لبنان، هرچند نوعی از برادری، همدلی و همدردی در میان مقاومت را به نمایش میگذارد، لیکن آسیبهای بسیار دردناکی را می تواند برای آینده نسل مقاومت ایجاد بکند.
- آیندۀ مقاومت خصوصا «حزب الله»ِ بعد از شهادت سید حسن نصر الله و ظهور نسل سوم از حزب الله است. نسل سوم حزب الله، نسل جدیدی است که مسلط بر فناوری، و معتقد به جنگ الکترونیک است. عن قریب با نسلی جدید در حزب الله و در مقاومت مواجه خواهیم شد که به جای موشک، با ریزپرندهها به جنگ اسرائیل خواهد رفت. این نسل ظرفیتهای جدیدی در ایستادگی و احتمالا چالشهای تازهای به لحاظ هویتی خواهد داشت. اینکه آیا علاوه بر فناوری نظامی حزب الله، آیا این نسل می تواند ظرفیت های معنوی حزب الله را هم همچنان داشته باشد و خلاهای معنویِ حاصل از شهادت فرماندهانی مانند سید حسن نصرالله، و نیز اعتبار ملی و فراملی حزب الله را در جهان مقاومت نگاه دارد یا نه، از مسئلههای مهم برای آینده مقاومت به شمار میرود.
- آخرین نکته در میدان مقاومت، وضعیت دو گانه «دولت» «نظام» در ایران و انعکاس آن در عرصه مقاومت است. واقعیت این است که کم نیستند کسانی که این دو گانه و ناهماهنگی دولت با نظام و انقلاب در ایران را برای مقاومت بسیار مهلک و خطرناک میدانند. اینکه در اوج درگیریها و نسلکشی آمریکا و اسرائیل درمنطقه، رئیس دولت مقاومت، آمریکا را «برادر» خطاب میکند، ضربهاش به صف مقاومت بیشتر از صدها موشک اسرائیلی است.