تمدنها گاه با عنصر «شک» پیدا میشوند و گاهی هم با عامل «شک» رو به زوال میگذارند.
تمدنها گاه با عنصر «شک» پیدا میشوند و گاهی هم با عامل «شک» رو به زوال میگذارند. تحول در ادیان و انقلابهای دینی هم گاه از تردیدهای الهیاتی و یا حتی از شک و تردیدهای فرهنگی و اجتماعی آغاز میشوند. اکنون پرسش این است که قرآن چسان به موضوع «شک» در عرصههای اجتماعی و احتمالا در فرایند ظهور و سقوط جوامع و تمدنها نگاه میکند؟ آنچه در این سلسله یادداشتهای کوتاه خواهد آمد، تأملاتی است قرآنی در بارۀ «شک» آنهم نه شکِّ فردی بلکه شکّی اجتماعی و بلکه جهانی و تمدنی. عنصر «شک» ممکن است در گذشتۀ تاریخی تمدنها به مثابه نقطههای عطفِ تحول (مثبت یا منفی) تحلیل شود و ممکن است در اکنون جهان اسلام و بلکه جهان غرب به مثابه نقطههای ترقی و گاه به عنوان نقطههای اضطراب و تشویش تبیین گردد.
بررسی آموزههای قرآنی و روایی میتواند ابواب جدیدی را در عرصۀ مطالعات تمدنی (الهیات تمدن، فلسفه تمدن، و جامعهشناسی تمدن) بگشاید و ما را در پاسخ به چنین پرسشهایی یاری رساند که: تفاوت شک فردی با شک اجتماعی چیست و فرایند شکلگیری هر یک از این شکها چه میباشد؟ و اینکه کدامین شک اجتماعی میتواند راهی به سمت تحول و ترقی باشد و چه شکی احتمالا مایه سقوط و اضمحلال خواهد بود؟