کاتزنشتاین و همکارانش در سال 2010 در کتابی با عنوان تمدنها در سیاست جهانی رویکردی متکثر و کثرتگرا نگاه متمایزی به تمدن در سیاست بینالملل ارائه کرده و با بررسی نمونههای مختلفِ سیاست خارجیِ تمدنی تلاش کردند تا رویکرد تئوریک متفاوتی نسبت به نظریه تمدنی هانتینگتون ارائه نمایند. کتاب حاضر محصول کنفرانس و پنلهای سالیانهای است که در سال 2007 و 2008 در موسسه علوم سیاسی امریکا با هدف ارائه تبیینی روشن از جایگاه مفهوم تمدن در سیاست بینالملل برگزار شد و مقالات و مباحث ارائه شده در پاسخ و نقدِ نگاه هانتینگتون به نقشِ تمدن در جهان معاصر و نوع ارتباط میان آنها به نگارش درآمده است. در این کتاب تلاش میشود در راستای مفهومسازی تمدن، به این پرسشها پاسخ داده شود که آیا تمدن یک مفهومِ حقیقی و صاحبِ جوهر و ذاتِ مستقل است و یا اینکه یک مفهوم انتزاعی، ذهنی و به عبارت بهتر تزیینی محض است که در افواه و بیانات سیاستمداران بکار برده میشود؟ آیا تمدنهای متعدد به صورت واحدهای یکپارچه و متمایز از هم وجود دارند؟ یا اینکه همه تمدنها در درون یک «تمدن» اصلی و مادر که الهامبخش و مقصدِ سایر تمدنها باشد، قابل شناسایی هستند که در این صورت همه تمدنها ضمن حفظ ویژگیهای منحصر به فرد خود و ویژگیهای متمایز از دیگری در درون این بستر کلان فعال خواهند بود؟ این کتاب را میتوان در سه بخش مورد توجه قرار داد. فصل اول کتاب را که پیتر جی. کاتزنشتاین نوشته است، به مثابه چارچوب نظری کتاب است و رویکردهای مختلف به مفهوم تمدن را بررسی میکند. در فصول میانی که قسمت مطالعات موردی کتاب است همه نویسندگان بر این باورند که رویکرد مناسب برای بررسی مفهوم تمدن در سیاست جهانی، رویکرد گفتمانی است و بدون استفاده از رویکرد گفتمانی نمیتوان به درک درستی از تمدن رسید. در فصل آخر این کتاب پاتریک جکسون به عنوان جمعبندی مباحث، بحثی با عنوان چگونگی فهم تمدن بحثی تفصیلی در مورد انواع تحلیل تمدنی از سیاست بینالملل و بروندادهای هر یک از آنها میپردازد و در نهایت نیز انتخاب را به مخاطب وانهاده و داوری مشخصی در مورد این رویکردها ارائه نمیدهد.