کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی، خلاصه کتاب عیار تمدنی جمهوری اسلامی است که با همت و تلاش عباس حیدریپور آماده شده و برای همایش اول از «گام دوم انقلاب» در همان سال 1398 تلخیص و منتشر شده است. نتیجه گیری اما اکنون بحث نسبت نهادی چندان در مدار توجه نیست و به تعبیر برخی نویسندگان حداکثر - و بلکه خوشبینانه - مسئلۀ وحدت حوزه و دانشگاه تا حدی درون خود این دو نهاد جذب شده و اکنون به شکلی درونی به این مسئله مینگرند. به عبارت دیگر نوعی ضعف گفتمانی دستکم به لحاظ ظاهری و شعاری نسبت به دهه یا دو دهۀ پیش قابل مشاهده است. دربارۀ صرف همکاری نیز شرایط تبادل مسئله میان حوزه و دانشگاه چندان به شکل نظاممند فراهم نیست؛ یعنی مسائل به شکل منظم و منطقی در لایههای گوناگون دانش اصطیاد و مورد مبادله و تعاطی قرار نمیگیرد؛ بلکه ضعف مشترک هر دو نهاد، عینیتگرانبودن، ضعف در مأموریتگرایی و سرعت اندک در پشتیبانی از نیازهای اجتماعی کنونی است. بدینترتیب نسبت حوزه و دانشگاه در سطح نهادی هنوز مورد خوانش سیاستگذاری قرار نگرفته است و این تعویق تاریخی، سرعت تمهیدگری تمدنی را خواهد کاست. در عینحال با نگرش روندی و پروسهای میتوان صیروت توجه به خوانش نهادی دوگانۀ حوزه و دانشگاه و تلاش برای ایجاد نهاد واحد علمی را در قالب مراحل زیر - و البته با چاشنی تقریر خوشبینانه - ترسیم کرد: 1. تأکید بر اصل ارتباط و نشست و برخاست حوزویان و دانشگاهیان با هم و در کنار هم بودن این دو در حوادث و اقدامات انقلابی؛ 2. بدلشدن ارتباط حوزه و دانشگاه به یک گفتمان میدانی در طراحی نهادهای انقلابی اوایل انقلاب؛ 3. طرح مسئلۀ وحدت حوزه و دانشگاه در سطح معرفتی و فکری به منظور مفهومشناسی، امکانسنجی و تبیین مبانی و ضرورتها؛ 4. همزمان شکلگیری نهادهای ثالث با هویت دوگانۀ حوزوی و دانشگاهی در شکلها و رویههای گوناگون ( اعم از دانشگاهها، مؤسسات و مراکز )؛7. همزمان وضع قوانین و تصویب اسناد سیاستگذارانۀ پیشگفته؛ اما آنچه جا دارد در ادامۀ این مسیر و به منظور رسیدن به موقف خوانش نهادی و یگانه از نسبت بین آن دو روی دهد، عبارت است از: 8. تمرکز نهادها و فعالیتهای مشترک حوزوی - دانشگاهی بر نیازهای عینی و اجتماعی؛ 9. پدیدآمدن الگوهایی از اصطیاد مسئله و خردکردن آن و توزیع متناسب خردهمسائل میان بخش حوزوی و دانشگاهی و ترکیبکردن پاسخ در نسبت درست بین مبانی و عینیت میدانی با استفاده از ظرفیتهای هر یک از دو نهاد علمی؛ 10. خوانش نظری ( شامل استخراج کلاننظریه و پارادایم شامل ) از الگوهای یادشده؛ 11. تعمیم الگوهای موفق به فضای کلی ارتباطی حوزه و دانشگاه با هم و با جامعه و حاکمیت؛ 12. همزمان ایجاد گفتمان ضرورت وحدت نهادی و پشتیبانی سندی و قانونی از آن. گامهای پنجگانۀ باقیمانده حداقل مواقف پیش روست؛ گرچه مهمترین مانعِ سیاستگذارانه، تعیین تکلیفنشدن صریح و آشکار در قبال وضع دوگانۀ نهاد علمی و پرهیز از هرگونه تصریح به حفظ این دوگانه است ( که طبعاً با مبانی نظری مورد پذیرش در این مقاله پذیرفتنی نیست ).
سخنی با خواننده
در دورهبندیهای تمدنی تاریخ اسلام، برخی همچون دینوری ( م. ۲۸۲ق ) در الاخبار الطوال، یعقوبی ( م. ۲۸۴ق ) در تاریخ یعقوبی، مسکویه ( م. ۴۲۱ق ) در تجارب الامم وتعاقب الهمم، همین طور ژوزف بورلو ( Joseph. Burlot ) در کتاب تمدن اسلامی تاریخ تمدن اسلامی را بر مبنای عنصر قدرت و عامل دولت تقسیم کردهاند. در این بین، برخی دیگر از محققان مانند آندره مایکل ( Andre Miquel ) به جای معیار سیاسی، بر معیار قومی و اجتماعی تأکید کرده و تاریخ اسلام را به دورههای عربی، ایرانی و ترکی – مغولی تقسیم کردهاند. لیکن برخی از محققان معاصر به جای معیار سیاسی یا قومی، به معیار فرهنگی و تمدنی پرداختهاند (۱) و در این بین، انقلاب اسلامی ایران را دورهای مجزا و متمایز درمیان دورههای تمدنی در تاریخ اسلام ذکر کردهاند. برخی از این پژوهشگران، انقلاب اسلامی را مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی و به مثابه عصر بازگشت در نظر گرفتهاند و برخی نیز آن را دورۀ « تجدید و بازآفرینی تمدن اسلامی » تلقی کردهاند که پس از دورۀ « زوال تمدن اسلامی و سلطۀ فرهنگ و تمدن غربی » ظهور یافت. در این نگاه، دورۀ ششم تمدن اسلامی ( دورۀ سلطۀ تمدن غرب و زوال تمدن اسلامی ) که از میانۀ سدۀ چهاردهم تا اواخر این سده به درازا کشید، میرفت که به جذب کامل تمدن اسلامی در تمدن غرب بینجامد و فرهنگ اسلامی، باورها، ارزشها و قوانین، همین طور علوم اسلامی و سرمایههای معنوی اسلام در برابر فرهنگ سکولار غربی بهکل رنگ ببازد. به موازات واکنشهای انفعالی در برابر فرهنگ غرب، جریانهای نواندیش دینیِ روحانیت با موضعی فعال و انقلابی پدید آمد که نقطۀ آغاز آن با سیدجمالالدین اسدآبادی و نقطۀ کمال آن با امام خمینی و نظریۀ ولایت فقیه پدیدار شد. در این مرحله، انقلاب اسلامی در ایران نهتنها به مثابه نقطۀ عطف تمدنی در تحولات منطقهای و در جهان اسلام ظاهر شد، بلکه سرآغاز مرحلۀ جدید تمدنی برای امت اسلام در دنیای امروز شد.
کتاب حاضر ناظر به همین فرض و ارزیابی تمدنیِ انقلاب اسلامی و فرایند تکاملی آن در تجربۀ جمهوری اسلامی است تا بلکه معلوم شود که آیا آنچه از انقلاب اسلامی به مثابه مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی ذکر میشود، درست است یا نه؛ و آیا ما در ایرانِ پس از انقلاب در مسیر تمدنشدن قرار گرفتهایم یا نه؛ و آنگاه کاستیها و آسیبهای تمدنی ما در این تجربه، همین طور ظرفیتها و فرصتهای بهدستآمده و شاید ازدسترفته برای حرکت تمدنیِ ایران در این چهل سال گذشته چه بوده و آنگاه برای گام دوم تمدنی چه اندیشهای باید کرد ؟ بیگمان بررسی تحلیلی و گاه انتقادیِ گام اول تمدنی جمهوری اسلامی نهتنها گذشتۀ ما را روشن خواهد کرد، بلکه نگاه ما را به آینده و راه و رسم حرکت تمدنیمان را نسبت به زمانههای دور معلوم خواهد کرد.
طرح و نقشۀ این کتاب در سال ۱۳۹۴ شمسی در گروه مطالعات تمدنی و با ایدۀ اولیۀ دکتر محمدرضا بهمنی شکل گرفت و طراحی چارچوب اولیۀ آن در این شورا با همراهی استادانی همچون حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی تقریباً یک سال به طول انجامید. سرانجام پس از مباحثاتی طولانی، نقطههای اشتراک در گونههای انجام این پروژه به دست آمد. نکتۀ مهمی که در انجام این پروژه مورد تأکید قرار گرفت و به مثابه یک روش در همۀ مقالههای کتاب ملحوظ شد، سه ضلع « نظر، سند و عمل » در بررسی هر یک از عناصر تمدنی در جمهوری اسلامی بود. در تبیین کارنامۀ تمدنی جمهوری اسلامی، هر یک از این مقالهها، که هر کدام میبایست بر یک موضوع تمرکز میکرد، نظریات پشتیبان در جمهوری اسلامی، اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی، و سپس تجربۀ عینی و عملی جمهوری اسلامی در گذشتۀ چهلسالۀ آن همزمان باید منظور میشد تا در مورد وزن تمدنی جمهوری اسلامی داوری میکردیم. این نگرش سهضلعی معلوم میکند که آیا نظریات شکلگرفته برای جمهوری اسلامی، اسناد نوشتهشده در جمهوری اسلامی و سپس تجربۀ پدیدآمده در جمهوری اسلامی، برخوردار از ظرفیت تمدنی در مقیاس امت اسلام هستند یا نه و آنگاه نقطههای قوّت و ضعف این تجربۀ دینی و تمدنی در این مدت چه بوده و آیندۀ تمدنی آن در هر یک از این اضلاع تمدنی چسان خواهد بود ؟
همان طورکه طراحی این کار توسط یک تیم علمی انجام شد، صورتبندی تکتک مقالهها نیز در فرایند جمعی و گروهی به انجام رسید. تکتک موضوعات در یک فرایند جمعی و مباحثاتی تعریف شد، نقشۀ هر یک از مقالهها و چارچوب آنها دوباره در تیم تحقیقاتیِ « عیار تمدنی » انجام یافت، سپس ارائۀ نکات اصلی و ایدههای مطرح در مقالهها نیز در جلسات گروهی به بحث و گفتگو گذاشته شده و درنهایت نقد هر یک از مقالهها در فرایند جمعی و مباحثات گروهی به سرانجام رسید. برخی از این مباحثات به صورت متمرکز و فشرده در خارج از قم انجام شد و گاه با دعوت از برخی استادان و شنیدن ملاحظات انتقادی هر یک از آنها، سطح کار ارتقای بیشتری یافت. گروهیبودن این پروژه، بالطبع سطح و محتوای مقالهها را از حالت عادی و عمومی در آورد و در محتوای هر یک از آنها غنای بیشتری پدید آورد. نتیجۀ اولیۀ کار در سال ۱۳۹۶ رونمایی شد و هر یک از مقالهها در دو روز پیاپی به مخاطبان و محققان تمدنی ارائه شد و نتیجۀ ملاحظات و نقدهای برآمده از این جلسات نیز دوباره در مقالههای این مجموعه اعمال شد.
مدیریت این پروژه در شکلگیری مقالهها، در ایجاد انسجام محتوایی و در پیگیری مطالعات گروهی و برنامۀ انجام آن بر عهدۀ دکتر محمدرضا بهمنی بود که بهخوبی کار را پی گرفت و به انجام رساند. دراینباره جناب دکتر مهدی مولایی آرانی نیز در همراهی با دکتر بهمنی ما را مساعدت کرد. در این بین حوصله و شکیبایی نویسندگان مقالهها در نوشتن تکتک فصلهای این کتاب و در تحمل نقدهای پیاپی و صبر در اِعمال اصلاحاتِ پیدرپی واقعاً ستودنی بود.
اما آنچه در این خلاصه و در این کتاب آمده، خلاصۀ آن پروژۀ اصلی است که در کتاب عیار تمدنی جمهوری اسلامی منتشر شده است. کار تلخیص کتاب از ۷۰۰ صفحه به ۲۵۰ صفحه، کار دشوار و سختی بود که جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای عباس حیدریپور آن را با صبوری به انجام رساند. این کار ماهها به طول انجامید و بالاخره در یک تیم علمی، این تلخیص دوباره به بحث و بررسی گذاشته شد و سرانجام به صورت کنونی و خلاصه درآمد تا مخاطبانی که فرصت مطالعۀ اصل کتاب و تفصیل مباحث را ندارند، بتوانند ایدۀ مرکزی کتاب را در این خلاصه دنبال کنند.
شایان ذکر است که افزون بر نویسندگان مقالهها، برخی از استادان به صورت حضوری و برخی نیز به صورت مکتوب در صورتبندی علمی کار مشارکتهای عالمانهای داشتند. حضور حجتالاسلام و المسلمین احمد مبلغی در رونمایی از کتاب، ارائۀ سخنرانی و سپس ارزیابی محتوایی کتاب و پیشنهادهای سازندهاش مغتنم بود. همین طور ملاحظات علمی و دقیق حجتالاسلام و المسلمین دکتر مجتبی عبدخدایی که متن آمادهشده را بهدقت خواند و نکات ارزندهای را یادآور شد در نوسازی متن و رفع اشکالات و کاستیهای آن بسیار سازنده بود. حضور دکتر عماد افروغ و حجتالاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری در جلسات فشردۀ این گروه در شهر کاشان، مباحثات علمی این مجموعه را رونق بخشید و سطح نوشتهها را بالا برد و نویسندگان و محققانِ این مجموعه را به تأملات دوباره واداشت.
با همۀ این سرسختیها و کوششهای پیوسته در صورتبندی این مجموعه، باید صادقانه اذعان کرد جنس مسئله در این کتاب، همچنان دشوار و دیریاب است و زمینهها و پیشینههای تحقیق در چنین موضوعاتی هنوز در ایران ناهموار است. آنچه در این مجموعه آماده شده و به مخاطبان علاقهمند در حوزۀ « تمدن و انقلاب » تقدیم میشود، فاز نخست و گام اول در ارزیابی تمدنی جمهوری اسلامی است که مسئلههای تمدنی در جمهوری اسلامی را استخراج و شناسایی میکند، روشهای داوریهای تمدنی در این باب را تمرین میکند، و حدس و گمانههای علمی در این نقطه را ارائه میکند. شاید سطح کار در این کتاب هنوز به مرحلۀ کمال خود نرسیده باشد؛ لیکن بهجرئت میتوان گفت پرسشهای فراوانی در این کتاب گردآمده که هر یک میتواند نقطۀ عزیمتی برای تحقیقات نو و رسالههای علمیِ جدید در حوزه و دانشگاه باشد. همین طور گمانههای عمیقی در این کتاب مطرح شده که بیگمان هر یک از آنها میتواند زمینهای برای نظریات جدید و ایدههای نو در حوزۀ علوم انسانی و اسلامی و مطالعات نظری تمدن باشد.
ناگفته نماند که افزون بر نویسندگان مقالهها، استادان ناظر و ارزیاب، همین طور مدیر محترم این پروژه، دکتر محمد کاظمی ( رئیس ادارۀ مرکز مطالعات اجتماعی – تمدنی )، دکتر رسول نوروزی فیروز ( مدیر گروه مطالعات تمدنی )، محمدحسن ترابی ( کارشناس گروه مطالعات اجتماعی )، حسین محمدهاشمی ( کارشناس گروه مطالعات تمدنی )، محمدرضا معلم ( کارشناس دوم گروه مطالعات تمدنی )، محمدنبی سعادتفر ( رئیس دفتر مرکز مطالعات اجتماعی ) و علی بهشتی ( کارشناس پیشین گروه تمدن ) ما را در صورتبندی و آمادهسازی کار یاری کردند و اگر همراهی و پیگیری تیم مدیریتی مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی نبود، این کار به انجام نمیرسید.
درنهایت باید از رئیس محترم پژوهشگاه حجتالاسلام و المسلمین دکتر نجف لکزایی و معاون پژوهشی پژوهشگاه جناب حجتالاسلام و المسلمین دکتر یعقوب نژاد و بالاخره همکاران سختکوش در نشر پژوهشگاه بهویژه رئیس محترم آن جناب آقای دکتر انصاری تشکر کنم که مقدمات نشر این مجموعه را فراهم کردند.
حبیباله بابائی
رئیس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی